والدین درس های بسیاری را به فرزندان خود میآموزند و ارزشهای خود را به آنها منتقل میسازند. با این حال آموزش امور مالی یکی از موضوعاتی است که اغلب مورد غفلت واقع میشود. به طور واضح، هزینههای این غفلت میتواند بسیار زیاد باشد و در طول زندگی فرد آثار نامطلوبی بر جای گذارد. گروهی از متخصصان و نویسندگان حوزه مالی درباره آنچه آرزو داشتند که از والدین خود میآموختند سخن گفتهاند. این افراد به مواردی اشاره کردهاند که آگاهی یافتن از آنها در سنین پایینتر میتواند به موفقیت و آسایش بیشتری بینجامد. نمونههای زیر از جمله مهمترین نکات مورد اشاره آنها است:
آموزش مهارتهای زندگی بخش مهمی از تربیت فرزندان است. والدین باید به دقت رشد فرزند خود را زیر نظر گرفته و رفتار او را در جهت درست هدایت کنند. بدون این توجه، فرزندان نامناسب رشد میکنند و پس از ورود به جامعه توانایی پیشرفت نخواهند داشت. از مهمترین مواردی که آموختن آنها به کودکان ضروری است، اهمیت استقلال و ثبات مالی است. فرزند شما باید با رویههای جاری در خصوص پول، کار و مدیریت مالی آشنا باشد و مهارت مورد نیاز را در این زمینهها کسب کند. از این رو والدین باید در نقش مشاوری باتجربه ظاهر شده و فرزند خود را بهخوبی آموزش دهند. موارد زیر از مهمترین وظایف پدران و مادران در این زمینه است
کودکان توانایی تفکر را دارند و امکان رشد و پرورش مهارت های گوناگون را نیز دارا می باشند. کارآفرینی به عنوان موتور محرکه توسعه اقتصادی و اجتماعی نقش اساسی در فرایند توسعه جوامع دارد.
سرچشمه کارآفرینی و ریشههای آن را باید در کجا جست؛ ژنتیک، محیط، و یا برای مثال فرهنگ خانواده؟ تصور بسیاری چنین است که افراد از شکم مادر خود کارآفرین زاده میشوند، چرا که کارآفرینان دارای خصوصیاتی هستند که افراد عادی از آن بیبهرهاند. اما شواهد حاکی از آن است که روحیه کارآفرینی بر بستر ارزشهای فرهنگی و خانوادگی و از بدو کودکی شکل میگیرد.
ریشه استعدادهای نهانی کودکان همواره در برخی از فعالیتهای معمولی آنها، پنهان شده است. اگر به عقب برگردید، میبینید که فرزندتان قبل از دوران کودکی و در دوران خردسالی به برخی فعالیتها و کارها علاقه عمیقتری داشته است.
1-به فرزند خود اجازه دهید علائق خود را کشف کند. به فعالیتهایی که او انتخاب می کند توجه نشان دهید. این گونه بازیهای زمان- آزاد می تواند اطلاعات بسیاری درباره استعدادهای نهفته فرزندتان در اختیار شما قرار دهد.
بهجرئت میتوان گفت که بزرگترین سرمایهی نسل بشر، کودکانند. کودکان امید آیندهی ما هستند. راهنمایی و هدایت درست کودکان، طبق علاقه و ذوق و استعداد خودشان، و نه با اجبار وظیفهای مهم و ارزشمند است.
امروز دغدغه بسیاری از پدر و مادرها بیکاری جوانان است اما خوب است بدانیم که والدین باید از سالهای کودکی فرزندان خود به فکر اشتغال آنها باشند و این مستلزم تغییر نگرش در شیوه تربیتی است. اما چطور و چگونه؟
میتوان اعتراف کرد که شاهد انگیزه های کارآفرینانه بودن همیشه خوشایند است. کنجکاوی، ریسک پذیری و عدم ترس دنیای را به گونه ای متفاوت میپالاید و قطعاً آینده ای زیبا در انتظار آنهایی خواهد بود که پیش از دو رقمی شدن سن شان انگیزه های کارآفرینانه داشته باشند.کارآفرینی تنها راه برای اندیشیدن و تصمیم گرفتن نیست، بلکه وارد شدن و شرکت کردن است.
برخی ها معتقدند که کارآفرین بودن بخشی از ژنتیک ماست، اما واقعیت چیز دیگری است. به عنوان پدر و مادر، گاهی اوقات این حس را داریم که باید آینده فرزندان خود را مدیریت کنیم که البته قابل درک است، زیرا همگی بهترین ها را برای فرزندان خود میخواهیم، اما بعضی وقتها هم میبینیمکه برخی از پدران و مادران هستند که تصمیمات دوران کودکی را به عهده خودمان میگذارند و به ما اعتماد میکنند و همین امر بعدها از ما انسانهایی خود ساخته میسازد، زیرا خود را باور کرده و جرات ریسک کردن را پیدا میکنیم.
آیا میتوان بدون سرمایه گذاری روی کودکان امروز، شاهد پدیدار شدن کارمندان و کارشناسانی خلاق، کارآفرین و توانمند در بیست سال آینده برای سازمان هایکشور بود؟انسان هایی که به راحتی بتوانند گروه های کاری فعال تشکیل داده و هدف های خود را تعیین نمایند و با ذهن خلاق خود راه های نو را کشف نموده و با سرعت راهکارهای لازم را یافته و با شکیبایی و اراده به اهداف خویش دست یابند.
همیشه صحبت در مورد کارآفرینانی که در سنین پایین به موفقیت دست یافته اند، بحث جذابی است. در این مقاله کارآفرینانی را مورد بررسی قرار خواهیم داد که بسیاری از آنها هنوز سن قانونی هم ندارند.
سرچشمه کارآفرینی و ریشههای آن را باید در کجا جست؛ ژنتیک، محیط، و یا برای مثال فرهنگ خانواده؟ تصور بسیاری چنین است که افراد از شکم مادر خود کارآفرین زاده میشوند، چرا که کارآفرینان دارای خصوصیاتی هستند که افراد عادی از آن بیبهرهاند.
یکی میخواهد دکتر شود و دیگری خلبان، آن یکی میخواهد مانند عمویش مهندس شود؛ از آرزوهای کودکانه میگویم، آرزوهایی که هرچه پیش میرود در بیشتر موارد رنگ واقعیت به خود نمیگیرد.
وقتی صحبت از درآمد و کسب و کار می شود، عموم افراد آن را مقوله ای مربوط به بزرگسالان می دانند و دوست ندارند که بچه ها از کودکی وارد اینگونه مسائل شوند. این دیدگاه بسیار مخرب است و فرصت بی نظیری را از کودکان سلب می کند . دیدگاهی که کودک خانواده را از مسائل مالی دور نگه می دارد، به جای فراهم کردن فرصت آزمون و خطا در دوران خردسالی آن را موکول به سالهای جوانی می کند.
پول توجیبی آغاز درس مدیریت مالی است؛ درس درست خرج و پسانداز کردن، درس بخشندگی و آیندهنگری. آموزش مهارت استفاده از پول مانند سایر مهارتهای زندگی از سنین پایینتر آغاز شود. پول توجیبی شروع خوبی برای یاد دادن این مهارت به کودکان و نوجوانان است.
آرزوی هر پدر و مادری استقلال و موفقیت فرزندان است. واقعیت این است که الگوی قدیمی، کسب مدرک دانشگاهی، پیدا کردن شغل ثابت و بالا رفتن از پلههای ترقی این روزها جواب نمیدهد. افزایش جمعیت، بحرانهای اقتصادی، جهانیشدن، کاهش قدرت کسب درآمد، بازارهای اشتغال ایستا همه و همه خبر از آینده شغلی مبهم این نسل میدهد.
آیا دوست دارید فرزندانی تربیت کنید که ارزش پول را بدانند؟ می توانید از راهکارهای زیر برای تربیت آنها استفاده کنید. هیچ گاه برای آموزش ارزش پول به کودکان زود نیست اما بهتر است تا زمانی که شمردن را یاد نگرفته اند، صبر کنید. هنگامی که به خوبی حساب و کتاب را یاد گرفتند، می توانید در مورد پول و پس انداز آن به آنها آموزش دهید.
کارآفرینان به طور ذاتی رهبر هستند. البته این به آن معنی است که آنها می توانند همه چیز را سر و سامان دهند و در بازی ها سردسته باشند. قابلیت های رهبری در سایه باشند. گاهی حتی کودکان بسیار خجالتی هم ممکن است مهارت های ویژه ای برای چنین مشاغلی داشته باشند. آیا کودک شما هر چه به او بگویید انجام می دهد یا این که تمایل دارد تا در انجام امور با راه های خودش پیشگام باشد؟ این شاید یکی از نشانه های اولیه شغل کارآفرینی باشد.
شخصیت کودکان امروز شخصیتی بود مبتنی بر روحیاتی خلاق، نوآور و به عبارتی دیگر کارآفرین، اینها ویژگیهایی بود که حداقل به صورت بالقوه در شخصیت کودکان امروز و بزرگان فردا قرار دارد. آنها دیگر نمیتوانستند و نمیتوانند و نخواهند توانست که سایه یک رهبر را بالای سر خود احساس نمایند. آنها خود میخواهند رئیس خود باشند، کارشان را خود ایجاد نمایند، طرحشان را خود پیاده کنند و به عبارت بهتر یک کارآفرین موفق باشند.
به عنوان پدر و مادر، گاهی اوقات این حس را داریم که باید آینده فرزندان خود را مدیریت کنیم که البته قابل درک است، زیرا همگی بهترین ها را برای فرزندان خود میخواهیم، اما بعضی وقتها هم میبینیم که برخی از پدران و مادران هستند که تصمیمات دوران کودکی را به عهده خودمان میگذارند و به ما اعتماد میکنند و همین امر بعدها از ما انسانهایی خود ساخته میسازد، زیرا خود را باور کرده و جرات ریسک کردن را پیدا میکنیم.