تبلیغ شماره 1

سانتوس معتقد است هوش معنوی در مورد ارتباط با آفریننده جهان است. وی این هوش را توانایی شناخت اصول زندگی (قوانین طبیعی و معنوی) و بنا نهادن زندگی بر اساس این قوانین تعریف کرده است. وی اصول زیر را برای هوش معنوی عنوان کرده است.

 

1. شناخت و تصدیق هوش معنوی؛ یعنی باور داشتن به این مسأله که ما موجوداتی معنوی هستیم و زندگی جسمانی (در این جهان) موقتی است.

 

2. بازشناسی و باور یک موجود معنوی برتر (یعنی خداوند).

 

3. اگر خالقی هست و ما مخلوق هستیم، باید کتاب راهنمایی هم وجود داشته باشد.

 

4. لزوم شناسایی هدف زندگی (وجود چیزی که انسان را فرا می¬خواند) و پذیرفتن این نکته که از نظر ژنتیکی بعضی از تواناییها کدگذاری شده¬اند.

 

5. شناختن جایگاه خود در نزد خداوند (شخصیت فرد بازتاب فهم وی از خداوند است).

 

6. شناخت اصول زندگی و پذیرفتن این امر که برای داشتن زندگی موفق باید سبک زندگی و تصمیما ت خود را مطابق این اصول شکل داد.

 

ایمونز بعضی از خصوصیات هوش معنوی را چنین عنوان می کند:

 

الف) هوش معنوی نوعی هوش غایی است که مسائل معنایی و ارزشی را به ما نشان داده و مسائل مرتبط با آن را برای ما حل می کنند. هوشی است که اعمال و رفتار ما را در گستره های وسیع از نظر بافت معنایی جای می¬دهد و همچنین معنادار بودن یک مرحله از زندگی مان را نسبت به مرحله دیگر مورد بررسی قرار می دهد.

 

ب) هوش معنوی ممکن است در قالب ملاک های زیر مشاهده شود: صداقت، دلسوزی، توجه به تمام سطوح هشیاری، همدردی متقابل، وجود حسی مبنی بر اینکه نقش مهمی در یک کل وسیع تر دارد، بخشش و خیرخواهی معنوی و عملی، در جستجوی سازگاری و هم سطح شدن با طبیعت و کل هستی، راحت بودن در تنهایی بدون داشتن احساس تنهایی.

 

ج) افرادی که هوش معنوی بالایی دارند، ظرفیت تعالی داشته و تمایل بالایی نسبت به هشیاری دارند. آنان این ظرفیت را دارند که بخشی از فعالیت های روزانه خود را به اعمال روحانی و معنوی اختصاص بدهند و فضایلی مانند بخشش، سپاسگزاری، فروتنی، دلسوزی و خرد از خود نشان دهند. هوش معنوی فهم مسایل دینی و استنباط های درست فقاهتی را تسهیل می نماید. به علاوه هوش معنوی می تواند در فهم مسایل اخلاقی و ارزش آنها به افراد یاری نماید.

 

هوش معنوی ذهن را روشن و روان انسان را با بستر زیربنایی وجود مرتبط می سازد، به فرد کمک می کند تا واقعیت را از خیال (خطای حسی) تشخیص دهد. این مفهوم در فرهنگ های مختلف به عنوان عشق، خردمندی و خدمت مطرح است.بعضی از ویژگی های فردی که برای بهره گیری از هوش معنوی مفید هستند عبارتند از: خردمندی، تمامیت (کامل بودن)، دلسوزی ، دیدگاه کل نگر داشتن، درستی و صحت، ذهن باز داشتن و انعطاف پذیری. این ویژگی ها روش های متفاوتی را برای دانستن از طریق روش های غیرزبانی و غیر منطقی مانند رویا، شهود و تجربه عرفانی، جهت دستیابی به سطوح عمیق تر معنا ارائه می کنند.

 

ویژگی هایی که لازمه هوش معنوی هستند، در کنار توانایی ها و فعالیت های دیگری قرار دارند که عبارتند از: دعاکردن، تعمق، رویاها و تحلیل رویا، باورها و ارزش های دینی و معنوی، شناخت و مهارت در فهم و تفسیر مفاهیم مقدس و توانایی داشتن حالات فراروندگی. به عنوان مثال، بعضی از حقایق قدیمی همانند آزار نرساندن که از فضایل اخلاقی می باشد ، ممکن است به عنوان روشی برای تقویت هوش معنوی مطرح باشد. همچنین مسائل معنوی ممکن است شامل مواردی از قبیل تفکر در مورد سؤالات وجودی مانند وجود زندگی پس از مرگ، جستجوی معنا در زندگی، علاقمندی به عبادت و تعمق مؤثر، رشد حس هدفمندی زندگی، رشد رابطه با خود، هماهنگی با قدرت برتر و نقش آن در زندگی خود باشد.

 

نوبل و وگان معتقدند مؤلفه های هشت گانه ای که نشان دهندۀ هوش معنوی رشدیافته هستند عبارتند از: درستی و صراحت، تمامیت، تواضع، مهربانی، سخاوت، تحمل، مقاومت و پایداری و تمایل به برطرف کردن نیازهای دیگران.مک مولن معتــقد است ارزش هایی ماننــد شجاعت، یکپارچگی، شهود و دلسوزی از مؤلفه های هوش معنوی هستند. همچنین وی معتقد است بین بصیرت و هوش معنوی رابطه وجود دارد و در مقابل، استرس ضد شهود است. وی یکی از راه های افزایش بصیرت را توجه آرامش بخش عنوان می کند.

 

 

بروس لیچفیلد مشخصات هوش معنوی را چنین مطرح می کند:

 

1. آگاهی از تفاوت؛

2. شگفتی، حس ماوراء الطبیعه و تقدس؛

3. حکمت و خرد؛

4. آگاهی و دوراندیشی، توان گوش دادن (ساکت بودن و به ندای خداوند گوش دادن)؛

5. هنگام آشفتگی و تناقض و دوگانگی آرام بودن؛

6. تعهد، فداکاری و ایمان.

 

در فرهنگ اصیل اسلامی به طور ضمنی هوش معنوی مورد توجه فراوانی قرار گرفته است. به طور مثال، جامی (1381) بر اساس متون مذهبی مؤلفه­های ذیل را برای هوش معنوی برشمرده است:

 

1ـ مشاهده وحدت در ورای کثرت ظاهری؛

2ـ تشخیص و دریافت پیام­های معنوی از پدیده­ها و اتفاقات؛

3ـ سؤال و دریافت جواب معنوی در مورد منشأ و مبدأ هستی (مبدأ و معاد)؛

4ـ تشخیص قوام هستی و روابط بین فردی بر فضیلت عدالت انسانی؛

5ـ تشخیص فضیلت فراروندگی از رنج و خطا و به کارگیری عفو و گذشت در روابط بین فردی؛

6ـ تشخیص الگوهای معنوی و تنظیم رفتار بر مبنای الگوی معنوی؛

7ـ تشخیص کرامت و ارزش فردی و حفظ و رشد و شکوفایی این کرامت؛

8ـ تشخیص فرایند رشد معنوی و تنظیم عوامل درونی و بیرونی در جهت رشد بهینه این فرایند معنوی؛

9ـ تشخیص معنای زندگی، مرگ و حوادث مربوط به حیات، نشور، مرگ و برزخ، بهشت و دوزخ روانی؛

10ـ درک حضور خداوندی در زندگی معمولی؛

11ـ درک زیبایی­های هنری و طبیعی و ایجاد حس قدردانی و تشکر؛

12ـ داشتن ذوق عشق و عرفان که در آن عشق به وصال منشأ دانش است نه استدلال و قیاس؛

13ـ داشتن هوش شاعرانه که معنای نهفته در یک قطعه شعری را بفهمد؛

14ـ هوش معنوی باعث فهم بطون آیات قرآنی می­شود و موجب می­گردد افراد کلام انبیا را راحت­تر و با عمق بیشتر درک نمایند؛

15ـ هوش معنوی در فهم داستان­های متون مقدس و استنباط معنای نمادین این داستان­ها کمک فراوانی می­کند؛

16ـ هوش معنوی که در قرآن در مورد صاحبان آن صفت اولوالالباب به کار رفته است، باعث می­شود افراد به جوهرة حقیقت پی ببرند و از پرده­های اوهام عبور نمایند.

 

هر چند عرفای اسلامی نیز این مؤلفه­ها را ذکر نموده­اند، ولی از آنجا که این مؤلفه­ها به انسان بینش می­دهند و باعث افزایش سازگاریاو با هستی می­شوند، می­توان آنها را جزء مؤلفه­های معنوی قلمداد نمود.

 

 

منبع:

http://www.drkhazaei.ir/index.php?ToDo=ShowArticles&AID=14073
 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی