🔻پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛
🔻 اما خود نیز علت را نمی دانست.
🔻 روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید.
🔻به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
🔻پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟
🔻آشپز جواب داد: قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم.
🔻ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم.
🔻بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…
🔻پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد.
🔻نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!!
🔻اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.
🔻پادشاه با تعجب پرسید: گروه 99 چیست؟؟؟
🔻نخست وزیر جواب داد: اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست،
🔻باید این کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید.
🔻به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست!!!
🔻پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند..
🔻آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد.
🔻با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت.
🔻آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟
🔻آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!!
🔻او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!!
🔻فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛
🔻اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!!
🔻آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد
🔻و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند.
🔻تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد،
🔻که چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند؛
🔻او فقط تا حد توان کار می کرد!!!
🔻پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.
🔻نخست وزیر جواب داد: قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد!!!
🔻اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما راضی نیستند.
ثبت نام و عضویت میز کار