پسرک جلوی خانمی را میگیرد و با التماس میگوید: «خانم، تو رو خدا یه شاخه گل بخرید.»
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
زن در حالی که گل را از دست پسرک میگرفت، نگاه پسرک را روی کفشهایش حس کرد.
پسرک گفت: «چه کفشهای قشنگی دارید!» زن لبخندی زد و گفت: «برادرم برام خریده، دوست داشتی جای من بودی؟»
پسرک بیهیچ درنگی محکم گفت: «نه، ولی دوست داشتم جای برادرت بودم، تا من هم برای خواهرم کفش میخریدم.»
ثبت نام و عضویت میز کار