تبلیغ شماره 1

پیرمردی هر روز توی محله پسرکی رو با پای برهنه می دید که با توپ پلاستیکی فوتبال بازی میکرد.

 

روزی رفت و یه کفش کتونی نو خرید و اومد به پسرک گفت: بیا این کفشا رو بپوش.

پسرک کفشا رو پوشید و خوشحال رو به پیرمرد کرد و گفت: شما خدایید؟
 
پیرمرد لبش را گزید و گفت نه پسرجان. 

پسرک گفت: پس دوست خدایی، چون من دیشب فقط به خدا گفتم کفش ندارم. 

✅"دوست خدا بودن سخت نیست..."

 

 

 

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی