تبلیغ شماره 1

قرض  

در روزگاران دور شخصی عمه مهربانی داشت. روزی از عمه خود پول قرض می خواهد و عمه با خوش رویی به او می گوید: برادرزاده عزیزم! برو گوشه قالی را بلند کن. زیر آن چند سکه است، بردار و کار خود را راه بینداز. جوان هم خوشحال و خندان سکه ها را برداشته و به راه خود می رود.

بار دیگر جوان در تنگنای مالی گرفتار می شود و به یاد عمه خود می افتد و به خانه او رفته و مجدداً طلب قرض می کند. عمه با همان روی خوش و لحن مهربان به او می گوید: عزیزم ! برو همان گوشه قالی را بلند کن و سکه ها را بردار.
جوان با خوشحالی به سوی قالی می رود، ولی وقتی آن را بلند می کند، سکه ای نمی یابد! با تعجب می گوید ، عمه جان اینجا که سکه ای نیست؟
و عمه او در پاسخ می گوید: عزیزم ! سکه ها را سرجایش گذاشتی که حالا می خواهی برداری؟

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی