عادت به پسانداز کردن پول یکی از بهترین و در عین حال دشوارترین اقدامات مالی است. مطابق آمارها، ۲۸ درصد از آمریکاییها هیچ پساندازی برای مواقع ضروری ندارند و در مواجهه با بحرانی کوچک به طور کامل خلع سلاح میشوند. به علاوه بیش از نیمی از آنها نیز نمیتوانند زمانی فراتر از سه ماه را با تکیه بر پسانداز خود زندگی کنند. شرایط مشابهی را میتوان در سایر کشورها، از جمله ایران، نیز مشاهده کرد. امری که عامل بسیاری از مصائب خانوادگی و فجایع اجتماعی است.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
اما ناتوانی در پسانداز کردن تنها یک زاویه از این مساله را پیش روی ما قرار میدهد. در واقع، مطابق همین پژوهشها، در مقابلِ گروه ناتوان از پسانداز کسانی هستند که خرج کردن پول را دشوار میبینند و به نوعی معتاد به پسانداز کردن هستند. این گونه اعتیاد که در نوع خود جالب توجه است، از جهتی متفاوت مانع خوشبختی و شادمانی فرد میشود. نتایج پژوهشها نشان دادهاند که مغز افراد معتاد به پسانداز آنها را در هنگام حفظ پول تشویق و در زمان خرج کردن آن تنبیه میکنند. این مکانیزم در گذر زمان تبدیل به رویهای ثابت در زندگی فرد میشود و او به حالت شرطی و مشابه با افراد معتاد عمل مینمایند. البته نمیتوان تمام این موارد اعتیاد به پسانداز را در قالب یک طبقه بزرگ جای
داد، چراکه گونههای متفاوتی از انگیزهها در این گونه رفتار مالی ایفای نقش میکنند. براساس نظر محققان، چهار گروه متمایز در این زمینه مشاهده شده است:
۱- خسیس
فلسفه مالی : خرج کردن پول رنجآور است
افراد خسیس و اصطلاحاً ناخن خشک به این دلیل تمایل به خرج کردن پساندازهای خود ندارند که این کار را دردناک و عذابآور میدانند. برخی از آنها حتی از چندشآور بودن خرج شدن پول سخن میگویند. در واقع رنج و عذاب شدید ناشی از کاهش میزان پسانداز، افراد خسیس را به ماشینهای پولجمعکن تبدیل میکند. این گونه افراد بر اساس رانههای احساسی خود در مقابل کوچکترین میزان از دست دادن پول حساس هستند و با پیگیری خاصی به جمع کردن پول و دارایی میپردازند. آنها گاهی اوقات حتی از انجام هزینههای ضروری مربوط به تغذیه و سلامتی نیز سر باز میزنند و زندگی آنها به طور کلی به حفاظت از رقم پساندازشده و افزایش آن معطوف است.
برای درمان این مساله در موارد حاد به مشاوره روانشناختی نیاز خواهد بود. اما در شرایط متعادل، این گونه افراد باید پول خود را به دو بخش تقسیم نمایند؛ به این صورت که یک صندوق برای موارد ضروری در نظر بگیرند و مابقی آن را برای امور روزانه صرف نمایند. البته ایجاد این عادت جدید میتواند بسیار دشوار باشد، اما تمرین و پیگیری در نهایت فرد را به موفقیت خواهد رساند. با این حال، چنانکه اشاره شد، اگر خرج شدن پول به اضطراب شدید میانجامد و تصمیمگیری فرد را مختل میکند، مداخله روانشناس ضروری است.
۲- صرفهجو
فلسفه مالی : پسانداز کردن لذتبخش است
دسته دیگری از افرادِ معتاد به پسانداز صرفهجویان هستند. این گروه از افراد مقتصد، تکیه کمتری بر مصرف دارند. آنها با پسانداز کردن احساس رضایت میکنند؛ نه به این دلیل که خرج کردن پول را ناگوار میدانند، بلکه بیش از مصرف کالاها و لذت فعلی به شرایط آینده میاندیشند. در واقع در افراد صرفهجو لذت پسانداز جایگزین لذت خرید و مصرف شده است. این رویکرد روانی در ابتدا روشی معقول و پذیرفتنی به نظر میرسد، اما تحلیل بیشتر رفتار این افراد، مشکلات مرتبط با این روش را نیز آشکار خواهد ساخت. به این صورت که هرچند جایگزینی لذت پسانداز کردن و لذت خرج کردن پول به طور کلی رویکردی عاقلانه است،اما باعث محدویت بیش از حد هزینههای ضروری و آسیبهای احتمالی به فرد و خانواده او میشود. نکته دیگر آن است که این گونه افراد اغلب شخصیت مستقلی دارند و چندان نسبت به فشارهای اجتماعی حساس نیستند. امری که به صورت مشابه، علیرغم مطلوبیت ظاهری در حالتهای افراطی مشکلساز خواهد بود.
مواجهه با این حالت اعتیاد به پسانداز مانند مورد قبل دشوار نیست چراکه نکات مثبتی نیز در رویه افراد صرفهجو وجود دارد. با این حال چنین افرادی باید به خاطر داشته باشند که گاهی اوقات صرف کردن پول برای دوستان و خانواده نیز لذتی معادل پساندازخواهد داشت و برآیند عاطفی آن بسیار بیشتر خواهد بود. از این رو باید ضمن حفظ عادت مثبت پسانداز،بخش بیشتری از درآمد خود را به خوشحال کردن دیگران اختصاص دهند و شًن اجتماعی خویش را نیز بیشتر لحاظ کنند.
۳- محتکر
فلسفه مالی : هرچه بیشتر بخرم، بیشتر پسانداز کردهام
این روحیه از جهاتی با دو گونه بالا متفاوت است. برخی افراد تصور میکنند که اگر در زمان تخفیف فروشگاهها میزان زیادی از کالا را خریده و انبار کنند، در واقع پسانداز کردهاند و اطمینان خاطر پیدا میکنند. این مساله در بیشتر موارد شامل مواد غذایی میشود اما گاهی سایر اقلام از جمله پوشاک را نیز در بر میگیرد. احتکار در اغلب اوقات در زمان کمبود و هراس از فقدان کالایی خاص به صورت عمومی ظهور پیدا میکند، اما اعتیاد به این کار میتواند در فرد باقیمانده و او را به خرید و انبار کردن دائمی وادار نماید. در واقع فرد محتکر تحت تاثیر لذت ناشی از خرید قرار دارد، اما این کار را در معنایی مشابه با پسانداز تفسیر میکند.
روحیه احتکار نیز مانند خسیس بودن در شرایط خیلی حاد به کمک مشاوران روانشناس نیاز خواهد داشت. اما در حالت عادی، فرد باید به کاهش ارزش کالاهای خریداریشده، امکان فساد آنها و ارزشی توجه نماید که از این طریق نابود میشود. افراد محتکر باید به این مسأله نیز توجه داشته باشند که خرید بیرویه و انبار کردن کالاها نه تنها گونهای از پسانداز نیست، بلکه در واقع نوعی ولخرجی است که به از میان رفتن منابع خانواده میانجامد. توجه به این نکات و تلاش برای تغییر عادات مالی شاید به کنترل این رویه بینجامد.
۴- خرید ارزان
فلسفه مالی : دوست دارم ارزان بخرم
نوعی دیگر از اعتیاد به پسانداز در افرادی ظاهر میشود که به ارزانی قیمت کالا در زمان خرید اهمیت زیادی میدهند و پس از پیدا کردن مکانی مناسب برای خرید ارزان، به مانند فرد محتکر به خرید بیرویه میپردازند. در واقع افراد معتاد به خریدِ ارزان، رانههای روانی مثبت را در هنگام گرفتن تخفیف از فروشنده یا رفتن به فروشگاههایی با تخفیفهای دورهای تجربه میکنند. این گونه افراد نیز به مانند احتکارکنندگان، منابع مالی خود را بیتوجه به نیاز واقعی صرفِ خرید کالاهای زیر قیمت میکنند. غافل از آنکه بسیاری از این کالاها هیچ ارزش مستقیمی ایجاد نکرده و به هیچ عنوان پسانداز محسوب نمیشوند.
برای غلبه بر این اعتیاد، افراد باید پیش از هر چیز از افتادن در دام فروشندگان اجتناب کنند. این گونه دامهای تجاری در ارائه تخفیفات فروشگاهی به کار گرفته میشود و مشتریان با تصور اینکه در حال خریدی مناسب هستند، فریب فروشندگان را میخورند. به علاوه جایگزین کردن سایر روشهای پسانداز، از جمله سرمایهگذاری و یا حسابهای خودکار نیز میتواند به کنترل میل به خریدِ ارزان کمک کند.
ماهنامه معیشت، شماره ۱۲، شهریور ۹۴
ثبت نام و عضویت میز کار