در حال حاضر شاید اکثر مردم واژه نقدینگی و تورم را به خوبی می شناشند. ریختن بی حساب و کتاب پول در جامعه باعث رشد سریع نقدینگی شده و چون تولیدات متناسب با آن نبوده، تورمی افسار گسیخته رخ داده است.این موضوع را امروزه می توان در هر محفلی شنید. اما دانستن این مطالب که کنترلی روی آنها نداریم چه دردی از ما دوا می کند؟
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
حرف اصلی این است که ما باید سواد مالی خود را افزایش دهیم، باید در این مورد آموزش ببینیم، این آموزش رشته های تحصیلی اقتصاد و حسابداری نیست، بلکه درک معنای پول، شادمانی، انتظار ما از زندگی شخصی و شغلی مان است.
بسیاری از مردم گمان میکنند که میدانند دارایی چیست. برای مثال، شما ممکن است فکر کنید که خانه یک دارایی است؛ اما نیست. حقیقت این است که دو تعریف برای دارایی وجود دارد. حسابداران تعریفی را به کار میبرند که باعث میشود افراد و شرکتها احساس ثروتمندتر بودن کنند و در نتیجه همچنان حسابداران را در استخدام خود نگه دارند. اما ثروتمندان، تعریف دیگری برای دارایی دارند که سادهتر است و با واقعیت نیز همخوانی بیشتری دارد. هر آنچه باعث سرازیر شدن پول به جیب شما میشود دارایی است و هرچه پول را از جیب شما خارج میسازد، دارایی نیست. خانه شما دارایی نیست چرا که به خاطر آن هر ماه باید مبلغی را هزینه کنید. حتی اگر خانه به طور کامل متعلق به شما باشد و وامی نیز برای آن نپردازید، بازهم هزینههای مربوط به مالیات و نگهداری خانه از جیب شما خارج میشوند. اما اگر شما خانه خود را اجاره دادهاید، پس این خانه یک دارایی محسوب میشود. چرا که پول را به عنوان یک جریان نقدی به جیب شما سرازیر میسازد. هنگامی که مستاجران شما اجاره پرداخت میکنند در واقع هزینههای شما بابت وام مسکن و هزینههای نگهداری را پوشش میدهند.
بیشتر مردم برای بازده سرمایه اقدام به سرمایهگذاری میکنند اما ثروتمندان این کار را به هدف جریان نقدی انجام میدهند. خیلی سرراست باید گفت که سرمایهگذاری با هدف بازده سرمایه مانند قمارکردن است. شما پول خود را سرمایهگذاری میکنید و سپس امیدوار خواهید بود که قیمتها افزایش یابد. برای مثال، بیشتر مردم با این امید خانه میخرند که بتوانند آن را در آینده به بهای بیشتری به فروش برسانند. در این مدت آنها باید قسطهای خانه و دیگر هزینهها را نیز بپردازند و پول از جیب آنها خارج میشود. مشکل این است که هنگامی که شما برای بازده سرمایه اقدام به سرمایهگذاری میکنید، کنترلی بر روی سرمایه خود و اینکه قیمتها بالا میرود یا پایین میآید ندارند و موضوع مهمتر این است که در صورت افزایش قیمتها و کسب بود، بازهم شما باید بالاترین نرخ مالیات را بپردازید.
در مقابل، ثروتمندان برای جریان نقدی اقدام به سرمایهگذاری میکنند. برای مثال آنها با پول دیگران در املاک سرمایهگذاری میکنند و مستاجرهایی را مییابند که هزینههای آنها را بپردازند. سپس هر ماه اجارهها را جمع آوری میکنند. این میشود یک دارایی. حال اگر در این میان به ارزش سرمایه نیز افزوده شد، آن دیگر یک امتیاز اضافی خواهد بود.
البته سرمایهگذاری در جریان نقدی نیاز به تحصیلات مالی قوی دارد تا از آن طریق بتوانید تصمیمات مالی درستی برای خود بگیرید.
مشاور مالیتان به شما خواهد گفت که بدهی بد و مالیات نیز اجتنابناپذیر است. اما ثروتمندان میدانند که بدهی و مالیات میتوانند برای خلق ثروتی هنگفت به کار گرفته شوند.
در مورد بدهیها باید گفت که دو نوع بدهی وجود دارد: بدهی خوب و بدهی بد. هنگامی که مشاور مالی شما میگوید از بدهی اجتناب کنید، منظورش اجتناب از بدهی بد است. بدهی بد به معنی قرضگرفتن پول برای خریدهای غیرسرمایهای میشود مانند استفاده از کارتهای اعتباری برای خرید تلویزیون یا رفتن به تعطیلات و یا گرفتن وام برای خرید خانهای که قصد سکونت در آن را دارید. دور ماندن از چنین بدهیهایی، توصیه خوبی است اما مشکل اینجاست که مشاور مالی در مورد بدهیهای خوب حرفی به شما نمیزند. بدهی خوب، نوعی از بدهی است که برای خرید دارایی مانند املاک که اجاره داده میشوند، به کار گرفته میشود.
هنگامی که شما از پول بانک برای خرید یک ملک که برای شما جریان نقدی ایجاد میکند، استفاده میکنید. شما بخش کمتری از پول خود را هزینه میکنید و همچنین مستاجرین شما بدهیهایتان را پرداخت خواهند کرد.
در مورد مالیاتها باید گفت که ثروتمندان میدانند که دولت مالیاتها را وضع میکند تا برخی از رفتارها و برخی از بخشها را مورد تشویق قرار دهد. اگر دولت بخواهد که شما خانه هایی با قیمت مناسب بسازید، برای این کار به شما معافیت مالیاتی تعلق خواهد گرفت. اگر دولت بخواهد که اشتغال افزایش یابد، برای استخدام بیشتر معافیتهای مالیاتی بیشتری را در نظر خواهد گرفت. حقیقت این است که بیشتر مزایایی مالیاتی برای یاری کارآفرینان و سرمایهگذاران وضع شده اند. با تحصیلات مالی صحیح، شما میتوانید از قوانین مالیاتی برای ثروتمندتر شدن و پرداخت مالیات کمتر بهره ببرید. استفاده کردن از بدهی خوب و ثروتمندتر شدن از طریق مالیاتها نیازمند هوش مالی بالایی است که هر کسی میتواند آن را از طریق آموزش و تمرین بهدست بیاورد.
هنگامی که در مورد دانش مالی خود اطمینان خاطر ندارید، به دیگران اجازه میدهید که برای شما تصمیمگیری کنند. کارگزار شما در بورس تصمیم میگیرد که پول شما باید در کجا سرمایهگذاری شود. به بانک اجازه میدهید که تصمیم بگیرد پول شما را در چه نوع حسابی و با چه سودی سرمایهگذاری کند. شما از روندهای مشهور سرمایهگذاری که در اخبار میشنوید، پیروی میکنید. اما ثروتمندان از جامعه پیروی نمیکنند. آنها روندها را ایجاد میکنند و زمانی که این روند به جریان اصلی سرمایهگذاری تبدیل شد، کنار میکشند. راز آنها چیست؟ آنها خودشان تصمیمات لازم را در مورد پول و مسایل مالی میگیرند و هوش مالی بالایی دارند. کلید اصلی برای ایجاد ثروتی هنگفت، برخورداری از دانش عمل کردن و برخورداری از توانایی تشخیص بهترین عمل است. این نوع از دانش تنها از طریق هوش مالی بهدست آمده از تحصیلات مالی بهدست میآید.
ثبت نام و عضویت میز کار