یکی یه خربزه می خره ببره خونه توی راه وسوسه میشه که خوبه خربزه رو ببرم به رسم بزرگون گوشتشو بخورم و باقیشو کنار بگزارم تا اگر کسی از اینجا رد شد فکر کنه که خانی از اینجا گذشته و گوشت خربزه رو خورده و پوستش رو انداخته اینجا.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
به این نیت گوشت خربزه رو خورد خواست پوستش رو دور بندازه که با خودش گفت:بهتره پوستش رو هم گاز بزنم تا مردم فکر کنن نوکری هم بوده.
پوست خربزه رو گاز زد و خواست پوست نازک شده رو دور بندازه که به این فکر افتاد که پوست خربزه رو هم بخوره تا مردم بگن نه خانی اومده و نه خانی رفته.
ثبت نام و عضویت میز کار