تبلیغ شماره 1

شما به چه کسانی بی‌سواد می‌گویید؟ به همکارانی که نمی‌توانند از پس کار خود برآیند؟ به فرزندتان که نمره خوبی در مدرسه نگرفته؟ یا به دوستی که جست‌وجو در اینترنت را بلد نیست؟ بهتر است پیش از آنکه بخواهیم سواد مالی را تعریف کنیم ببینیم خود کلمه سواد یعنی چه و در زمینه‌های دیگر به چه کسانی با‌سواد می‌گویند و بعد آنها را با مسائل مالی شبیه‌سازی کنیم.

 

شما چگونه در بقیه زمینه‌ها به برخی‌ها باسواد می‌گویید؟ یک معلم، یک مهندس، یک دکتر یا هر کس دیگری چگونه به نظر شما یا به درستی باسواد هستند؟ یک باسواد کسی است که کارش را به خوبی بلد است، از سوال کردن در مورد چیزهایی که نمی‌داند ابایی ندارد، انتقادپذیر است، دانش انجام کارش را دارد، می‌داند چگونه از ابزارهای موجود استفاده کند، در مورد حرف‌هایش فکر می‌کند، عواقب تصمیم‌هایش را پیش از اجرای کار می‌داند و می‌شناسد و برای آنها برنامه‌ریزی دارد. اما سواد مالی چیست؟

 

سواد مالی اولین بار در سال 1997 در ایالات متحده و طی مراسم افتتاحیة ائتلاف عزم برای سواد مالی فردی مطرح شد. این ائتلاف در گزارش خود دربارة مطالعه ای که برای سنجش میزان سواد مالی دانشجویان دبیرستان انجام داده بود، سواد مالی را توانایی یک فرد در استفاده از  انش و مهارتش برای مدیریت اثربخش منابع مالی خود به منظور امنیت مالی در طول عمرتعریف کرد.

 

در میان محافل دانشگاهی، سواد مالی معانی متعدد یافته است و از آن برای ارجاع به دانش دربارة محصولات مالی (برای مثال، اوراق سهام در برابر اوراق قرضه، تفاوت میان اوراق رهنی با نرخ ثابت و نرخ شناور، و غیره)، دانش دربارة مفاهیم مالی (تورم، بهرة مرکب، تنوع، امتیازهای اعتباری و غیره)، داشتن مهارت های ریاضی یا عددی لازم برای تصمی م گیری مالی مؤثر ودرگیر بودن در فعالیت های معینی مانند برنامه ریزی مالی استفاده می شود

 

 

رموند ( 2010 ) با بررسی پژوهش هایی که از سال 2000 در حوزة سواد مالی انجام شده بیان داشته است که می توان تعاریف مختلفی که برای سواد مالی ارائه شده را به پنج دسته تقسیم کرد:

 

1. دانشی از مفاهیم مالی؛

2. توانایی مراوده و برقراری ارتباط با مفاهیم مالی؛ 

3. مهارت در مدیریت امور مالی شخصی؛ 

4. مهارت در به کارگیری تصمی مهای مالی مناسب، و

5. اطمینان دربرنامه ریزی مؤثر برای نیازهای مالی آینده

 

 

هاستون ( 2010 ) با بررسی 71 پژوهشی که در زمینة سواد مالی صورت گرفته ، نشان داد ، بیشتر پژوهش ها ( 72 درصد) تعریفی دربارة سواد مالی ارائه نکرده اند، 15 درصد از آنها دربردارندة جستارهایی دربارة تعریف این واژ هاند و فقط 13 درصد از این 71 پژوهش، تعریفی رسمی ارائه کرده اند. وی در پژوهش خود تعاریف سواد مالی که توسط پژوهشگران و نهادهای مختلف ارائه شده را جمع آوری کرده است، برخی از این تعاریف عبارت اند از:

 

1- سواد مالی توانایی انجام قضاوت های درست و به کارگیری تصمیم های مؤثر در زمینة استفاده و مدیریت پول است.

2- سواد مالی، دانش پایه ای است که افراد برای بقا در یک جامعة مدرن به آن نیاز دارند

3- سواد مالی به توانایی فردی برای فهم و استفاده از مفاهیم مالی اطلاق می شود 

4- سواد مالی به عنوان فهم اصطلاحات و مفاهیم کلیدی مالی تعریف می شود که برای زندگی روزمره در جامعة آمریکا مورد نیاز است.

5- سواد مصرف کننده  به عنوان دانش مالی خودارزیابی شده  یا دانش عینی  تعریف می شود.

 

هونگ، پارکر و یونگ ( 2009 ) با بررسی در سایر پژوهش ها (علاوه بر 71 مورد  بررسی شده توسط هاستون ( 2010 )) تعاریف دیگری از سواد مالی یافته اند که در زیر فهرست شده اند، ایشان همانند هاستون ( 2010 ) نشان داد هاند در بسیاری از پژوه شها این واژه اصلاً تعریف نشده است.

آشنایی با مفاهیم پایة اقتصادی، دانش دربارة اقتصاد آمریکا و فهم برخی اصطلاحات اقتصادی کلیدی 

تواناییِ ارزیابی ابزارهای مالی جدید و پیچیده و انجام قضاوت های درست  هم دربارة انتخاب ابزارها و هم گسترة استفاده از آنها 

دانشی از مفاهیم مالی پایه مانند بهرة مرکب، تفاوت میان ارزش های اسمی و واقعی، و مبانی متنوع سازی ریسک .

 

هاستون ( 2010 ) نشان داد در 47 درصد از پژوه شهای انجام شده، دو واژة سواد مالی و دانش مالی به طور مترادف به کار رفته اند و تفکیکی میان آنها صورت نگرفته است.

 

از طرف دیگر، در چند سال اخیر در برخی از محافل علمی و حرفه ای واژة توانمندی مالی جایگزین سواد مالی شده است. پژوهشگران انگلیسی و کانادایی از پیشگامان به کارگیری واژة توانمندی مالی هستند و از آن برای توصیف دانش مالی افراد و اطمینان و انگیزة آنها برای مدیریت مالی فردی  استفاده می کنند.

 

با توجه به پژوهش های صورت گرفته می توان گفت که کماکان اجماعی روی واژه هایی مانند سواد مالی، دانش مالی و توانمندی مالی وجود ندارد و محققان بیشتر این واژه ها را مترادف فرض می کنند و به جای یکدیگر نیز به کار می برند؛ اما به طور قطع می توان گفت که در میان این سه واژه ، سواد مالی کاربرد و عمومیت بیشتری دارد و استفاده از آن رایج تر است. با این حال، اجماع شایان توجهی دربارة تعریف سواد مالی در میان پژوهشگران وجود ندارد. فقدان چنین اجماعی می تواند تا حدودی منطقی به نظر برسد؛ زیرا اگر سواد مالی را ابزار راهبری فردی در فضای مالی سازی بدانیم یعنی ابزاری که افراد توسط آن، امنیت مالی و رفاه مادی خود را در جامعة مالی سازی شده ایجاد و حفظ می کنند، آن گاه حدود و ابعاد این ابزار و ویژگیها و ظرافتهای آن باید متناسب با میزان مالیسازی آن جامعه ای تعیین شود که فرد در آن زندگی می کند. از این رو،نمی توان تعریف جهان شمولی برای سواد مالی ارائه داد و باید متناسب با سطح بلوغ و پیچیدگی نظام های مالی و اقتصادی و اجتماعی هر جامعه، سواد مالی مورد نیاز در آن جامعه را تعریف کرد.

 

البته ، شایان یادآوری است هر چه کارکرد حمایتی دولتی در تأمین رفاه و امنیت مالی افراد پررنگ تر باشد به همان میزان سطح مالیسازی نیز کمتر و متعاق بآن دامنة سواد مالی و یا اساساً ضرورت نیاز به آن نیز کمتر میشود، به عکس هر چه کارکرد دولت کم رنگ تر باشد و به جای آن کارکرد بازارها پررنگتر و درجة پیچیدگی آنها نیز بیشتر باشد،آن گاه افراد برای زندگی روزمره به سواد مالی بیشتری نیاز دارند.

 

 

جمع بندی تعاریف:

1- سواد مالی، عبارت است از توانایی داشتن قضاوتهای آگاهانه و گرفتن تصمیمات موثر و قابل استفاده و مدیریت پول (استرادلینگ ، 1992و سازمان توسعه و همکاری اقتصادی2011).

 

2- سواد مالی، شخصی عبارت است از توانایی خواندن ، تجزیه و تحلیل مدیریت و ارتباط با شرایط مالی شخصی که بر رفاه مادی موثر است. این تعریف شامل توانایی در تشخیص و انتخاب‌های مالی، بحث در مورد پول و مسائل مالی، برنامه ریزی برای آینده، وپاسخ به وقایع زندگی است که تصمیم گیری‌های روزمره مالی را تحت تاثیر قرار می دهند،می‌باشد از جمله حوادث در حیطه اقتصاد عمومی(ویت وهمکاران ،2000، نوکتور و همکاران ،2006).

 

3- سواد مالی، عبارت است از یک دانش پایه‌ای، که مردم به منظور زنده ماندن در یک جامعه مدرن به آن نیاز دارند(کیم ،2001).

 

4- سواد مالی، اشاره به توانایی یک فرد در درک و استفاده از مفاهیم مالی دارد(سرونوکایستنر ،2008).

 

5- سواد مالی، توانایی استفاده از دانش و مهارت برای مدیریت منابع مالی به طور موثر برای امنیت مالی در طول عمر فرد می‌باشد (مجمع جامپ استارت،2007).

 

6- سوادمالی، توانایی استفاده از دانش و مهارت برای مدیریت منابع مالی به طور موثر برای یک عمر رفاه مالی است (کمیسیون آموزش وسواد مالی آمریکا ،2007).

 

به یک بیان ساده سواد مالی یعنی اینکه بر عناوینی نظیر :قرض و بدهی، برنامه ریزی برای بازنشستگی، برنامه ریزی مالی خانوادگی، بیمه، بودجه بندی و خرج کردن، سرمایه گذاری، صاحب خانه شدن، عملکرد در زمان بحرانی ، پس انداز اضطراری مسلط باشیم و بتوانیم به نحواحسن این موارد را مدیریت و کنترل کنیم.

 

 

منابع: 

پژوهش در برنامه ریزی درسی نوشته غلامعلی احمدی و همکاران

سواد مالی؛ زمینه های سیاسی  اقتصادی پیدایش و جایگاه آن در اقتصاد بازار نوشته سعید اسلامی بیدگلی

بررسی وارزیابی سطح سواد مالی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی نوشته محمود معین الدین وهمکار

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
هادی احمدی نسب |   1397/09/27 11:55:27   |
0     0
سواد مالی چیست؟ / یادداشتی از رابرت کیوساکی

پسر یکی از دوستانم سال گذشته وارد پیش دبستانی شد. این پسر جوان در ریاضیات و هنر بی‌نظیر بود اما با خواندن مشکل داشت. برای او خواندن ناخوشایند بود؛ فعالیتی طاقت‌فرسا با بازدهی ناچیز. دوست من به سختی تلاش می‌کرد تا اطمینان یابد که پسرش هر شب مطالعه می‌کند.

مشکل این نبود که کودک خواندن را دوست نداشته باشد. او عاشق این بود که پدرش همواره برای او کتاب بخواند. مشکل این بود که خواندن برای او سخت بود و کار ساده‌تر این بود که دیگران برایش کتاب بخوانند. تابستان امسال، بالاخره جرقه لازم برای شروع کتاب‌خوانی زده شد و اکنون پسر دوست من دست از مطالعه برنمی‌دارد. او دائم می‌خواهد که به کتابخانه برود. او ساعت‌های بسیاری را صرف خواندن کتاب می‌کند و عاشق خواندن است.

همچون بیشتر بچه‌ها در سن او، پسر دوست من دوره سختی را از بی‌سوادبودن به باسوادشدن طی کرد. اما هنگامی که این دوره سخت را پشت سرگذاشت، اوج گرفت.

به عنوان آدم‌های بزرگسال، بیشتر ما خواندن و نوشتن را بلدیم. ما دوره تلاش برای باسواد شدن را طی کرده‌ایم. خوشبختانه مدارس این کار را به خوبی انجام می‌دهند. اما برای بیشتر بزرگسالان نوع دیگری از سواد وجود دارد که به شدت هم کمیاب است: سواد مالی.

مدارس ما در آموزش خواندن، نوشتن و ریاضیات به خوبی عمل می‌کنند اما در آماده ساختن افراد برای سروکار داشتن با پول، افتضاح هستند. تقریبا هر فردی که از مدرسه فارغ‌التحصیل می‌شود، از نظر سواد مالی، یک بی‌سواد محسوب می‌شود.

اگر می‌خواهید ثروتمند شوید، باید از سطحی قابل قبول از سواد مالی برخوردار باشید.

خبر خوب این است که می‌توانید یک باسواد مالی شوید. چنین امری، نیازمند سختکوشی، مطالعه بسیار و آزمون و خطا می‌شود اما با توجه به حاصلی که در پی دارد می‌توان گفت که ارزشش را دارد.

کلید تبدیل شدن به یک باسواد مالی این است که چهار اصل بنیادی سواد مالی را بدانید:

۱- دارایی را بشناسید

بسیاری از مردم گمان می‌کنند که می‌دانند دارایی چیست. برای مثال، شما ممکن است فکر کنید که خانه یک دارایی است؛ اما نیست. حقیقت این است که دو تعریف برای دارایی وجود دارد. حسابداران تعریفی را به کار می‌برند که باعث می‌شود افراد و شرکت‌ها احساس ثروتمندتر بودن کنند و در نتیجه همچنان حسابداران را در استخدام خود نگه دارند. اما ثروتمندان، تعریف دیگری برای دارایی دارند که ساده‌تر است و با واقعیت نیز همخوانی بیشتری دارد. هر آن‌چه باعث سرازیر شدن پول به جیب شما می‌شود دارایی است و هرچه پول را از جیب شما خارج می‌سازد، دارایی نیست. خانه شما دارایی نیست چرا که به خاطر آن هر ماه باید مبلغی را هزینه کنید. حتی اگر خانه به طور کامل متعلق به شما باشد و وامی نیز برای آن نپردازید، بازهم هزینه‌های مربوط به مالیات و نگهداری خانه از جیب شما خارج می‌شوند. اما اگر شما خانه خود را اجاره داده‌اید، پس این خانه یک دارایی محسوب می‌شود. چرا که پول را به عنوان یک جریان نقدی به جیب شما سرازیر می‌سازد. هنگامی که مستاجران شما اجاره پرداخت می‌کنند در واقع هزینه‌های شما بابت وام مسکن و هزینه‌های نگهداری را پوشش می‌دهند.

۲- جریان نقدی در مقابل بازده سرمایه

بیشتر مردم برای بازده سرمایه اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند اما ثروتمندان این کار را به هدف جریان نقدی انجام می‌دهند. خیلی سرراست باید گفت که سرمایه‌گذاری با هدف بازده سرمایه مانند قمارکردن است. شما پول خود را سرمایه‌گذاری می‌کنید و سپس امیدوار خواهید بود که قیمت‌ها افزایش یابد. برای مثال، بیشتر مردم با این امید خانه می‌خرند که بتوانند آن را در آینده به بهای بیشتری به فروش برسانند. در این مدت آن‌ها باید قسط‌های خانه و دیگر هزینه‌ها را نیز بپردازند و پول از جیب آن‌ها خارج می‌شود. مشکل این است که هنگامی که شما برای بازده سرمایه اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنید، کنترلی بر روی سرمایه خود و اینکه قیمت‌ها بالا می‌رود یا پایین می‌آید ندارند و موضوع مهم‌تر این است که در صورت افزایش قیمت‌ها و کسب سود، بازهم شما باید بالاترین نرخ مالیات را بپردازید.

در مقابل، ثروتمندان برای جریان نقدی اقدام به سرمایه‌گذاری می‌کنند. برای مثال آن‌ها با پول دیگران در املاک سرمایه‌گذاری می‌کنند و مستاجرهایی را می‌یابند که هزینه‌های آن‌ها را بپردازند. سپس هر ماه اجاره‌ها را جمع آوری می‌کنند. این می‌شود یک دارایی. حال اگر در این میان به ارزش سرمایه نیز افزوده شد، آن دیگر یک امتیاز اضافی خواهد بود.

البته سرمایه‌گذاری در جریان نقدی نیاز به تحصیلات مالی قوی دارد تا از آن طریق بتوانید تصمیمات مالی درستی برای خود بگیرید.

۳- استفاده از بدهی و مالیات برای ثروتمندتر شدن.

مشاور مالی‌تان به شما خواهد گفت که بدهی بد و مالیات نیز اجتناب‌ناپذیر است. اما ثروتمندان می‌دانند که بدهی و مالیات می‌توانند برای خلق ثروتی هنگفت به کار گرفته شوند.

در مورد بدهی‌ها باید گفت که دو نوع بدهی وجود دارد: بدهی خوب و بدهی بد. هنگامی که مشاور مالی شما می‌گوید از بدهی اجتناب کنید، منظورش اجتناب از بدهی بد است. بدهی بد به معنی قرض‌گرفتن پول برای خریدهای غیرسرمایه‌ای می‌شود مانند استفاده از کارت‌های اعتباری برای خرید تلویزیون یا رفتن به تعطیلات و یا گرفتن وام برای خرید خانه‌ای که قصد سکونت در آن را دارید. دور ماندن از چنین بدهی‌هایی، توصیه خوبی است اما مشکل این‌جاست که مشاور مالی در مورد بدهی‌های خوب حرفی به شما نمی‌زند. بدهی خوب، نوعی از بدهی است که برای خرید دارایی مانند املاک که اجاره داده می‌شوند، به کار گرفته می‌شود.

هنگامی که شما از پول بانک برای خرید یک ملک که برای شما جریان نقدی ایجاد می‌کند، استفاده می‌کنید. شما بخش کمتری از پول خود را هزینه می‌کنید و همچنین مستاجرین شما بدهی‌های‌تان را پرداخت خواهند کرد.

در مورد مالیات‌ها باید گفت که ثروتمندان می‌دانند که دولت مالیات‌ها را وضع می‌کند تا برخی از رفتارها و برخی از بخش‌ها را مورد تشویق قرار دهد. اگر دولت بخواهد که شما خانه هایی با قیمت مناسب بسازید، برای این کار به شما معافیت مالیاتی تعلق خواهد گرفت. اگر دولت بخواهد که اشتغال افزایش یابد، برای استخدام بیشتر معافیت‌های مالیاتی بیشتری را در نظر خواهد گرفت. حقیقت این است که بیشتر مزایایی مالیاتی برای یاری کارآفرینان و سرمایه‌گذاران وضع شده اند. با تحصیلات مالی صحیح، شما می‌توانید از قوانین مالیاتی برای ثروتمندتر شدن و پرداخت مالیات کمتر بهره ببرید. استفاده کردن از بدهی خوب و ثروتمندتر شدن از طریق مالیات‌ها نیازمند هوش مالی بالایی است که هر کسی می‌تواند آن را از طریق آموزش و تمرین به‌دست بیاورد.

۴- تصمیمات مالی را خودتان بگیرید

هنگامی که در مورد دانش مالی خود اطمینان خاطر ندارید، به دیگران اجازه می‌دهید که برای شما تصمیم‌گیری کنند. کارگزار شما در بورس تصمیم می‌گیرد که پول شما باید در کجا سرمایه‌گذاری شود. به بانک اجازه می‌دهید که تصمیم بگیرد پول شما را در چه نوع حسابی و با چه سودی سرمایه‌گذاری کند. شما از روندهای مشهور سرمایه‌گذاری که در اخبار می‌شنوید، پیروی می‌کنید. اما ثروتمندان از جامعه پیروی نمی‌کنند. آن‌ها روندها را ایجاد می‌کنند و زمانی که این روند به جریان اصلی سرمایه‌گذاری تبدیل شد، کنار می‌کشند. راز آن‌ها چیست؟ آن‌ها خودشان تصمیمات لازم را در مورد پول و مسایل مالی می‌گیرند و هوش مالی بالایی دارند. کلید اصلی برای ایجاد ثروتی هنگفت، برخورداری از دانش عمل کردن و برخورداری از توانایی تشخیص بهترین عمل است. این نوع از دانش تنها از طریق هوش مالی به‌دست آمده از تحصیلات مالی به‌دست می‌آید
 پاسخ 
دیدگاه کاربران
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی