تبلیغ شماره 1

کار در زندگی ما نقش حیاتی دارد. هر انسان بالغ و مستقل برای امرار معاش و کسب درآمد باید کار کند. شما یا کار می‌کنید و پول درمی‌آورید یا پول شما برای شما کار می‌کند و با درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری خود، زندگی می‌کنید.

 

کار در زندگی ما نقش حیاتی دارد. هر انسان بالغ و مستقل برای امرار معاش و کسب درآمد باید کار کند. شما یا کار می‌کنید و پول درمی‌آورید یا پول شما برای شما کار می‌کند و با درآمد حاصل از سرمایه‌گذاری خود، زندگی می‌کنید. در غیر این صورت احتمالاً فرد دیگری مسئول هزینه‌های شماست مثل پدر یا همسر. اما کار صرفاً برای امرار معاش نیست. کار باعث رشد و شکوفایی توانایی‌های شما نیز می‌شود و معنای بسیاری بزرگ‌تری از فقط پول درآوردن، دارد.


برای شما کار چه مفهومی دارد؟ آیا کار برای شما صرفاً یک وظیفه‌ی شاق و توان‌فرسا است؟ یا فعالیتی لذت‌بخش و شورانگیز؟ آیا کار را فعالیتی می‌دانید که خیلی کمتر از زحمتش سود دارد؟ آیا از نظر شما تفاوت میان تفریح و کار، تفاوت میان لذت و درد است؟ آیا با کار زندگی می‌کنید؟ یا کار می‌کنید تا زندگی کنید؟ هر یک از ما با باورهایی در مورد کار بزرگ شده‌ایم. این باورها از طریق والدین، مدرسه و محیط زندگی به ما منتقل شده است. کمتر پیش می‌آید که در بزرگ‌سالی به طور آگاهانه در مورد این باورها بیندیشیم، ارزیابی کنیم و در صورت نیاز آن‌ها را تغییر دهیم و اصلاح کنیم. در این مقاله به بررسی ۱۰ باور نادرست در مورد کار می‌پردازیم که مانع پیشرفت و موفقیت ما می‌شوند.


هر چه بیشتر عرق بریزی، بیشتر به دست می‌آوری
بر اساس این باور نتایجی که شما به دست می‌آورید به میزان سخت کار کردن شما بستگی دارد. شاید ریشه‌ی این باور به دوره‌ای برگردد که اجداد ما بیشتر به زور بازوی خود متکی بودند تا به هوش و خلاقیت انسانی. در آن دوران احتمالاً هنوز هوش بشر رشد چندانی نداشته و همه چیز را بر اساس غریزه و احساس خود انجام می‌داده است. اما پس از میلیون‌ها سال ما همچنان معتقدیم که «هر چه بیشتر تلاش کنی، نتایج بیشتری به دست می‌آوری.» همچنان بر این باوریم که «اگر سخت‌تر کار کنم، موفق‌تر خواهم بود.» و این گفته از ادیسون به ضرب‌المثل تبدیل شده است که «نبوغ، یک درصد الهام و نود و نه درصد تلاش است.» اما حقیقت این است که تلاش و تقلای کورکورانه هیچ ربطی به موفقیت و کسب نتایج عالی ندارد. مهم این است که کار ما مؤثر و دارای بازدهی باشد.


ما در مورد رابطه کار سخت و موفقیت، حرف‌های زیادی می‌شنویم اما کار سخت و شکست نیز زیاد اتفاق می‌افتد. چه بسیار آدم‌های پرتلاشی که در بدترین وضعیت مالی به سر می‌برند. کارِ سختِ غیر مؤثر هیچ ارزشی ندارد و نباید مورد تقدیس و تمجید قرار گیرد. کار سخت به خودی خود تفاوتی میان موفقیت و شکست ایجاد نمی‌کند، آنچه مهم است نتیجه کار است. شما یک بار ۱۰۰ کیلویی را هم می‌توانیم با تقلایی فراوان بر کول گرفته و به قیمت صدمه زدن به جسمتان جابجا کنید یا توسط یک چرخ دستی، جرثقیل، گاری، ماشین و غیره. کدام روش عرق‌ریزی بیشتری دارد؟ کدام روش از همه آسان‌تر است؟ کدام روش سریع‌تر است؟ مهم این است که به جای تقلای صِرف، با پرسیدن این سؤالات راهِ مؤثرتر و کارآمدترِ انجام کارها را پیدا کنیم. مهم نتیجه و بازدهی کار است نه مقدار انرژی و زحمتی که صَرف کار می‌شود. مؤثر بودن همان نتیجه و بازدهی است و به سخت کار کردن ربط ندارد بلکه به هوشمندانه کار کردن مرتبط است.


کوشش بیهوده بِه از خُفتگی است
«کافی نیست که مشغول باشیم؛ بلکه سؤال این است که: مشغول چه چیزی هستیم؟» هنری دیوید تورو


بسیاری مواقع فعالیت و کوشش صِرف، با نتایج و بازدهی اشتباه گرفته می‌شود. بر اساس این باور که فعالیت و تلاش بیشتر مهم و خوب است، معمولاً در سازمان‌ها افراد پرکار مورد تشویق قرار می‌گیرند و نه افرادی که نتایج بیشتری به ارمغان می‌آورند. کارمندان روزانه هشت ساعت کار می‌کنند اما بررسی‌ها نشان می‌دهد که کار مفید و مؤثر آن‌ها فقط نیم ساعت است. اما چون کار بر اساس زمان صرف شده و نه نتایج اندازه‌گیری می‌شود، این همه انرژی و وقت انسانی به هدر می‌رود. سیستم سنتی کار، بر مبنای فعالیت بیشتر، که عمدتاً به معنای صرف بیشترِ وقت در محیط کار است، بنا شده است، نه نتیجه‌ای که حاصل می‌شود. چنین سیستمی، کارمندان را بر رفتار مبتنی بر اتلاف وقت و انرژی تشویق می‎‌کند. حتی بسیاری از کارآفرینان و کسانی که کار مستقل دارند، در دام فعالیت می‌افتند. آن‌ها همیشه در حال افزودن بر کار و فعالیت خود هستند و همواره پرمشغله‌اند بدون این که بر نتایجشان اضافه شود. بهترین روش مبارزه با دام فعالیت، تعیین اهداف و حفظ تمرکز روی آن‌ها است. در روند دنبال کردن هدف، گم شدن در فعالیت‌های زیاد، آسان است و نتیجه ناخوشایند آن این است که به جای این که فعالیت وسیله‌ای برای دست یافتن به هدف شود، خود به هدف تبدیل می‌شود.


کارایی یعنی مؤثر بودن
شما حتماً نمونه‌ای از مسابقات خوردن یک نوع غذا مثلاً ساندویچ را دیده‌اید. بعضی افراد در این زمینه کارایی بالایی دارند و مثلاً در عرض دو دقیقه ۳۵ عدد ساندویچ را می‌خورند. اما این کار چه تأثیری روی فرد دارد؟ آیا باعث سلامتی بیشتر او می‌شود یا به سلامتی او لطمه می‌زند؟ پس کارایی با مؤثر بودن متفاوت است. شما ممکن است در کاری کارایی بالایی داشته باشید اما آن کار تأثیری در موفقیت شما نداشته باشد. «کارایی یعنی انجام درستِ کار، اما مؤثر بودن یعنی انجام کارِ دُرست.» این مؤثر بودن است که باعث کسب نتیجه می‌شود. کارایی در صورت ارزشمند است که مؤثر باشد، یعنی برای انجام کار درست استفاده شود.


نتیجه کار بستگی به زمان صرف شده دارد
یکی از باورهای نادرست و شایع در مورد کار این است که «نتایج به دست آمده در پیگیری یک هدف با زمان صرف شده برای آن متناسب است.» افراد معتاد به کار معمولاً از قربانیان رایج این طرز فکر اشتباه هستند. آن‌ها شب‌ها و حتی روزهای تعطیل نیز در دفتر کار خود حضور دارند و تمام لحظات را به شغل و کار خود اختصاص می‌دهند. آن‌ها بسیاری از امور زندگی مثل خواب، استراحت، تفریح و خانواده را در اولویت‌های بعدی قرار می‌دهند با این تصور که اختصاص زمان بیشتر به کار باعث موفقیت و کسب نتایج بیشتر می‌شود. در صورتی که بر اساس تحقیقات انجام شده، ساعت طولانی کار با خطرات بزرگی مثل از دست دادن سلامتی، طلاق، الکلیسم و مرگ زودرس همراه است.


بهترین راه انجام کار این است که خودت آن را انجام دهی
شاید برخی اوقات به صرفه‌تر باشد که خودتان کار را انجام دهید، اما به دو دلیل همیشه چنین نیست: اول این که با این که فکر می‌کنید توانایی انجام بسیاری کارها را دارید اما دارای محدودیت هستید. شما ممکن است انجام بخشی از کار را بر عهده بگیرید اما به مرور پی ببرید که وقت، انرژی، آموزش و حتی ابزارهای انجام و اتمام آن را در اختیار ندارید. به همین دلیل حتی ممکن است که مشکل را دشوارتر و پیچیده‌تر کنید. آیا برایتان پیش نیامده که بخواهید وسیله‌ای را که خراب شده شخصاً تعمیر کنید و پس از صرف وقت بسیار درمانده شده آن را به تعمیرکار سپرده‌اید؟ دلیل دوم و مهم‌تر این است که انجام تمام کارها توسط خودتان، کارآمدی شما را کاهش می‌دهد. در این صورت وقت و انرژی شما صرف انجام نه چندان خوب کارهای بسیار می‌شود که حاصل جمع آن کسب نتیجه‌ای متوسط خواهد بود نه عالی. برای کسب نتایج عالی بهتر است که به جای این که وقت و انرژی خود را با «رویکرد تفنگ ساچمه‌ای» پراکنده کنید، همه انرژی خود را در یک گلوله متمرکز سازید. آدم‌های باهوش‌تر و بااستعدادتر چون به طور بالقوه توانایی انجام کارهای بیشتری را دارند، معمولاً بیش از سایرین در این دام می‌افتند که همه‌ی کارها را خودشان انجام دهند که نتیجه آن در نهایت، دستیابی به چیزی بسیار کمتر از توانایی‌هایشان است.


آسان‌ترین راه بهترین راه است
کارل پوپر، فیلسوف اتریشی، گفته «زندگی سراسر حل مسئله است.» حقیقت این است که زندگی نه تنها سراسر مسئله بلکه سراسر مشکل است و بسیاری از این مشکلات، خیلی هم دشوار هستند. طرز فکری که با رویکرد « آسان‌ترین راه بهترین راه است» به زندگی و کار می‌نگرد معمولاً این حقایق را نادیده می‌گیرد. خیلی مواقع انتخاب راه آسان به معنای تحمیل دشواری‌های بیشتر بر خود، در آینده است. راه آسان برای بیشتر افراد به معنای فرار از انضباط، آموزش و کسب تجربه و مهارت است. هر اندازه منضبط‌تر باشیم، توانایی ما برای حل و فصل مشکلات و مسائل بیشتر خواهد بود و هر قدر بیشتر مشکلات را حل کنیم زندگی برای ما آسان‌تر می‌شود.


کار از تفریح متفاوت است
این هم باور نادرست جاافتاده‌ای است که کار نباید لذت‌بخش باشد. بیشتر افراد به شکل یک عذاب و شکنجه در مورد کارشان صحبت می‌کنند. این نشان می‌دهد که آنان کار نامناسبی را انتخاب کرده‌اند. باور به این که «کار از تفریح متفاوت است» منجر به این می‌شود که همیشه کاری را انتخاب کنیم که با رنج و دشواری همراه باشد و هرگز به این فکر نمی‌کنیم که با انجام کاری که برایمان لذت‌بخش و به منزله‌ی تفریح است، کسب درآمد کنیم. کاری که برآمده از علایق و استعدادهای ذاتی شما باشد، عمیق‌ترین لذت‌ها و بیشترین رضایت درونی را برای شما به ارمغان می‌آورد. ماکسیم گورکی، نویسنده معروف روسی، جمله جالبی در مورد کار دارد. او معتقد است «در صورتی که کار لذت‌بخش باشد، زندگی تفریح است! اگر کار صرفاً یک وظیفه باشد، زندگی بردگی است.»


تنها یک راه درست انجام کار وجود دارد
در مدرسه معمولاً یاد می‌گیریم که هر مسئله‌ای فقط یک راه حل درست دارد. این باور در ذهن ما نهادینه می‌شود و در بزرگ‌سالی در کار و زندگی ما به این صورت نمود می‌یابد که فقط یک راه برای انجام درست کارها وجود دارد و بهترین راه همان است. به همین دلیل وقتی راه انجام کاری را فراگرفتیم دیگر هرگز در آن تجدید نظر نمی‌کنیم و فکر نمی‌کنیم که راه درست دیگری هم ممکن است وجود داشته باشد. اما در کار و زندگی همه چیز نسبی است. جارو کردن کف اتاق با جاروی دستی در مقایسه با جمع کردن آشغال‌ها با دست، راه حل بهتری است، اما اگر جارو برقی داشته باشید، دیگر این طور نیست. این طرز فکر یک بعدی و انعطاف‌ناپذیر مانع خلاقیت و ابتکار عمل می‌شود. پس بهتر است همیشه بر این باور باشیم که حداقل دو راه خوب برای انجام کارها وجود دارد.


انضباط بیشتر یعنی آزادی کمتر
معمولاً انضباط‌های تحمیلی دوران کودکی باعث شکل‌گیری این باور است. به دلیل همان تجارب سخت کودکی، انضباط در ذهن بیشتر افراد اغلب چیزی منفی را تداعی می‌کند و آن را با نداشتن آزادی و محدود شدن مترادف می‌گیریم. در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که برای منضبط کردن خود باید آزادی‌ها را محدود کنیم. وقتی که با غلبه بر این باور نادرست با در پیش گرفتن انضباط و برنامه‌ریزی، کار و اهداف خود را پیگیری می‌کنیم؛ در نهایت احساس آزادی و استقلال بیشتری خواهیم داشت.
ما زیر فشار خوب کار می‌کنیم. بسیاری از ما معتقدیم که زیر فشار خوب کار می‌کنیم. دقت در این باور نشان می‌دهد که این نوع تفکر معمولاً توجیهی برای تنبلی و به تعویق انداختن کار است. ما با خود می‌گوییم: «چون زیر فشار بهتر کار می‌کنم، تا آخرین لحظه کار را به تعویق می‌اندازم.» این کار جز خودفریبی، چیزی نیست. شما ممکن است زیر فشار خوب کار کنید اما باید عواقب احتمالی آن را هم در نظر بگیرید. کار تحت فشار معمولاً با احتمال بیشتر برای اشتباه همراه است، اگر اشتباه در مسئله‌ای حیاتی رخ دهد ممکن است غیرقابل جبران باشد. از طرف دیگر قانونی هست به نام پارکینسون که می‌گوید «هر کاری بیشتر از زمان پیش‌بینی شده به طول می‌انجامد.» در صورتی که کار را به لحظه آخر موکول کنید ممکن است نتوانید آن را موعد مقرر به پایان برسانید و دچار ضرر و زیان بیشتری شوید. به تعویق انداختن کارها برای تحت فشار قرار گرفتن، معمولاً به استرس و اضطراب بیشتر می‌انجامد. مثلاً شما نوشتن گزارشی را که قرار است فردا اول صبح ارائه دهید؛ به آخر شب موکول می‌کنید اما وقتی که در نیمه شب موتورتان روشن می‌شود تا طی فشار یک گزارش عالی تهیه کنید؛ ناگهان سقف منزل چکه می‌کند، یا کامپیوتر خراب می‌شود، یا همسرتان مریض می‌شود. در نتیجه وقتتان آن قدر کم است که کار را به بدترین نحو انجام می‌دهید. اما اگر کار را در فراغت و در فرصت بیشتر انجام می‌دادید دیگر نیاز نبود عوارض جانبی مثل استرس، دستپاچگی و شرمندگی پیش رئیستان را تحمل کنید.

 

 

منبع:
زندگی رویایی

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی