برخی داستانها در اعماق قلب هزاران نفر راه مییابند و الهامبخش آنها برای موفقیت، کامیابی و زندگی بهتر میشوند. حکایت دولت و فرزانگی از جملۀ این داستانها است. داستان مربوط به جوانی است که در پی کسب ثروت است اما زندگیاش پر از ناامیدی و موانع بزرگ بود.
اعتبار هدیه بگیرید و مشارکت کنید
با اعتبار هدیه، از خدمات ویژه استفاده کنید
در بازارکار حسابداری و مالی بدرخشید
خدمات مالی و حسابداری خود را معرفی کنید
او دستیار حسابداری در شرکتی کوچک بود. حقوق ناچیزی داشت و اصلا از شرایطش رضایتی نداشت. در تلاش برای کسب ثروت و موفقیت به باغبان میلیاردر پیری برخورد کرد که اسرار کسب ثروت و موفقیت را بر او فاش کرد. توصیههای میلیاردر او را آنا ثروتمند ساخت. شاید برای شما هم چنین شود پس آنها را جدی بگیرید و فورا به اجرا بگذارید.
۱) بیشتر مردم میترسند چیزی بخواهند و وقتی عاقبت چیزی میخواهند به اندازه کافی اصرار نمیورزند. هر درخواستی که میکنی باید کاملا دقیق باشد. وقتی ثروتی را در نظر میگیری، باید میزان و مهلت اکتساب آن را تعیین کنی. زندگی میخواهد بداند که دقیقا از آن چه میخواهید. اگر چیزی نخواهید، چیزی به دست نخواهید آورد. پس مقدار دقیق ثروتی را که میخواهی و مهلت کسب آن را بنویس.
۲) رقمی که مینویسید مفهومی بسیار ژرف دارد. در واقع، آن نمایانگر ارزشی است که در چشم خود داری.
۳) شرایط بیرونی به راستی چندان مهم نیست. همه رویدادهای زندگیت آینهیی است که اندیشههایت را بازمیتاباند. زندگی دقیقا همان گونه است که تصویرش میکنی. هر چیز که برایت پیش میآید محصول اندیشههای توست. پس اگر میخواهی زندگیت را عوض کنی، باید از عوض کردن اندیشههایت آغاز کنی.
۴) همه اندیشمندان خردمند در طول تاریخ گفتهاند که بزرگترین محدودیتها، حدودی است که انسان بر خویش تحمیل میکند؛ و از اینرو، بزرگترین مانع کامیابی، مانعی ذهنی است. حد و مرزهای ذهنیات را بگستر تا حد و مرزهای زندگیت را بگستری.
۵) راز هر هدف این است که هم جاهطلبانه باشد، هم قابل دسترس٫ اکثر مردم از گستردن مرزهای ذهنی خود و از رویاپردازی میترسند. نباید از گستردن حد و مرزهای ذهنیات بهراسی. آنچه فقط با نوشتن اعداد بزرگتر و بزرگتر در یک ساعت میتوانی به انجام برسانی واقعا حیرتانگیز است.
۶) مادامی که به آرمان دولتمند شدن خو نگرفتهای، و مادامی که این آرمان به بخشی از زندگی و درونیترین اندیشههایت نشده است، هیچ چیز نمیتواند به تو کمک کند که دولتمند شوی.
۷) هرچه خواستن شدیدتر باشد، خواستهات با شتابی افزونتر در زندگیت متجلی میشود. راه دولتمند شدن، خواستن شدید آن است. در هز زمینه زندگی، شور و اشتیاق سوزان، لازمه کامیابی است.
۸) اشتیاق سوزان لازم است، اما کافی نیست. باید ایمان داشته باشی که دولتمند میشوی. راه کسب ایمان از طریق تکرار کلام است. کلام بر زندگی درونی و بیرونی ما تاثیری خارقالعاده دارد. کلام دارای اقتدار مطلق است. بیشتر مردم از نفوذ کلام بیخبرند و معمولا آن را برضد خود به کار میبرند.
۹) بخش خلاق بزرگی از تو به علت آموزش نادرست و تجربههای ناخوشایند کور شده است.این نبوغ ذاتی در تو سرکوب شده اما هنوز زنده است. فقط منتظر نشانههایی از طرف توست تا نشانت دهد که چگونه به جای اینکه بنده و اسیر ناتوان و درمانده رویدادها باشی، سرور و ارباب هستیات شوی.
۱۰) هرچه بیشتر بر آنچه میکنی متمرکز شوی، مجذوبتر در کار یا موضوع یا شخصی که برابر توست، بیشتر در زمان حال زندگی میکنی. این تمرکز، کلید کامیابی در همه زمینههای زندگی است. هرچه تمرکز تو بهتر باشد، خواهی توانست سریعتر و موثرتر کار کنی. متوجه جزئیاتی خواهی شد که از چشم دیگران مخفی میماند.
۱۱) چیزها همانقدر مهم هستند که ذهنت آنها را مهم بداند. مشکل تا وقتی مشکل است که تو آن را به مشکل بدل کنی. هرچه ذهنت نیرومندتر باشد، مشکلاتت ناچیزتر خواهد نمود. این منشاء آرامش درون است. پس تمرکز کن. این یکی از بزرگترین کلیدهای کامیابی است.
۱۲) اغلب به گل سرخ بیندیش. وقتی مشکلی پیش میآید، خودت را در دل گل سرخ گم کن. گل سرخ مظهر زندگی است. خارهایش نمایانگر راه تجربهاند: آزمونها و محنتهایی که هر یک از ما باید برای فهم زیبایی راستین هستی تاب آوریم. هر عذاب، هر مشکل، هر خطا، روزی به گلبرگی زیبا بدل خواهد شد.
۱۳) سفر در مسیر رشد و شکوفایی شاید پیش از رسیدن به تسلط، دراز و دشوار باشد. اما هرگز از آن دست نکش. روزی خواهی آموخت که تسلط بر تقدیرت، و جامه عمل پوشاندن به رؤیاهایت هدف غایی زندگی است.
۱۴) دولت راستین در دو راز خلاصه میشود: عشق به هرآنچه میکنی، و عشق به دیگران. باید کاری پیدا کنی که دلت را خرسند و نبوغ ذاتی تو را شکوفا سازد. با تمرکز و مراقبه و دل سپردن به شهود درونت میتوانی نبوغ ذاتی و رسالت زندگیات را کشف کنی. وقتی نبوغ ذاتیات را برای انجام رسالت شخصیات به کار بگیری، جریان ثروت نامحدود به سوی خود را تجربه خواهی کرد.
۱۵) اسراری را که در اختیارت نهادم برای رسیدن به همه اهدافت موثرند. دلیل جمعآوری این همه دارایی این نبود که ثروت برایم این قدر جالب توجه بود. راهی بود برای نشان دادن اقتدار ذهن به مردان و زنان کمایمان.
۱۶) بزرگترین دارایی ما آزادی است، و ثروت میتواند به تو آزادی عطا کند. برایت نیکو خواهد بود که این آزادی را بشناسی. با آن، خواهی دید که بسیاری از توهمات ناپدید میشوند. این را نیز درخواهی یافت که آزادی راستین در عدم وابستگی است. فقط آن کس که با دستهای خالی میرود میتواند از گل سرخهای جاودان مراقبت کند. رسیدن به این آزادی، هدف همه وجودم بود. به رغم آنچه دیگران پنداشتند، هرگز چیزی جز باغبانی فروتن نبودهام.
۱۷) دریاب که براستی کیستی. حقیقت برای ابد آزادت خواهد کرد.
منبع:
زندگی رویایی
ثبت نام و عضویت میز کار