تبلیغ شماره 1

این رویای آدم های بسیاری است که از راه‌ کار مورد علاقه‌شان بتوانند کسب درآمد کنند. اما نداشتن دانش کافی، موانع ذهنی و ترس‌ها باعث می‌شود که نتوانند این هدف را عملی کنند.

 آیا کاری هست که با تمام وجود به آن علاقه داشته باشید و بیشترین لذت و شادی را برایتان به ارمغان می‌آورد؟ آیا هم اکنون از طریق این کار کسب درآمد می‌کنید یا به ‌عنوان تفریح و سرگرمی آن را انجام می‌دهید؟ اگر در قبال تفریحتان به شما پول زیادی پرداخت شود، آیا باز هم کار فعلی‌تان را ادامه خواهید داد؟ کدام راه برای کسب درآمد آسان‌تر است؟ هر کاری ممکن است مشکلات و سختی های خودش را داشته باشد اما اگر عشق،  لذت و اشتیاق شدید انگیزه انجام کارتان باشد بازهم فشارها و مشکلات مسیر همان تأثیر مخرب و شکننده را بر شما خواهند داشت که یک کارِ از روی اجبار دارد؟ در این مقاله به تشریح شش گامی پرداخته شده است که ما را قادر می‌سازد تا با انجام کاری که دوست داریم کسب درآمد کنیم.

 

گام اول: کاری را که دوست دارید مشخص کنید
تشخیص اینکه واقعاً به چه چیزی علاقه دارید گام اول و بسیار اساسی است. هیچ تست و آزمون روان‌شناختی قادر نیست به‌ اندازه تجارب شخصی، الهام و شهود قلبی‌تان شما را در تشخیص آن کمک کند. باید به درون خود رجوع کنید و علاقه و اشتیاق اصیل خود را بیابید. این کاری است که نسبت به انجام آن شور و اشتیاق زیادی دارید و برایتان لذت‌بخش و سرگرم کننده است. وقتی کاری را انجام می‌دهید که به آن عشق می‌ورزید و متعهد به کسب درآمد از آن طریق می‌شوید، دیگر فقط کار نمی‌کنید. دیگر صبح‌ها به‌ زور از خواب بیدار نخواهید شد بلکه به سبکی یک پر بیدار خواهید شد. از کشف آنچه یک روز دیگر برایتان خواهد داشت به هیجان خواهید آمد. جریان انرژی خلاق و سرور درونی در تمام طول روز با شما خواهد بود. حالا شما از انجام چه کار یا فعالیتی لذت می‌برید؟

چه کاری شما را به هیجان می‌آورد؟
از انجام چه کاری در اوقات فراغت خود لذت می‌برید؟
چه کاری شما را به وجد می‌آورد؟
آیا چیزی هست که شما را چون یک کودک به هیجان آورد؟
به‌عنوان یک بزرگ‌سال باید ببینیم که در کودکی بیش از همه به چه بازی‌هایی علاقه داشتیم و در حال حاضر چه بازی و تفریحی بیش از همه برای ما لذت‌بخش، هیجان‌انگیز و معنادار است؟
اگر هنوز پاسخ را نیافته‌اید فرض کنید که در یک قرعه‌کشی مبلغ بسیار زیادی پول برنده‌ شده‌اید که تا آخر عمر شما تمام نمی‌شود. در این صورت چطور زندگی می‌کردید و چه کاری انجام می‌دادید؟ بسیاری می‌گویند:«به دور دنیا سفر می‌کردم. در جزایر قناری به استراحت می‌پرداختم و از این قبیل.» منظور این است که بعد از مسافرت و کسب لذات دیگر چکار می‌کردید؟ اگر بتوانید خود را در آن شرایط تصور کنید حتماً قادر به تشخیص علاقه و اشتیاقتان خواهید بود.

اکثر آدم‌ها فعالیت‌های مورد علاقه خود را به‌عنوان تفریح و سرگرمی نگاه می‌کنند؛ اما فکر نمی‌کنند که چرا نباید از همان راه کسب درآمد هم بکنند؟ اشتباه است اگر فکر کنیم که چون از چیزی لذت می‌بریم نباید از آن طریق امرارمعاش کنیم. شاید فکر کنید که در آن زمینه زیاد نمی‌دانید یا حرفه‌ای نیستید. این اصلاً مهم نیست. با توجه به علاقه‌ای که در شما وجود دارد مهارت و دانش لازم را می‌توانید به سهولت و سرعت یاد بگیرید.

«انسان‌های موفق تحت تأثیر شور و اشتیاق قلبی خود هستند. آنها چه در هنر و چه در کسب‌وکار آدم‌های رمانتیک و احساسی هستند. تحت تأثیر عشق به کارشان نیرو می‌گیرند و دست ‌به ‌کار می‌شوند. می‌خواهند کار جدید، مهم و ماندگاری انجام دهند. موفق‌ها رویایشان را در قلبشان حفظ می‌کنند و برای دستیابی به آن از هیچ اقدامی فروگذار نمی‌کنند.»   مایک ویکت

 


گام دوم: داستان زندگی و کار رویایی خود را بنویسید


«ظرفیت ما برای کسب ثروت و موفقیت، محدودیتی ندارد به شرط اینکه جرات کرده و رویاهای بزرگ داشته باشیم.»       مری کی


رویاهای بزرگ سوخت موتور احساسات و اشتیاق ما هستند. آیا تاکنون به این موضوع فکر کرده‌اید که «زندگی رویایی» شما چگونه می‌توانست باشد؟ لطفاً همین الآن چند ثانیه به این موضوع فکر کنید. لحظه‌ای زندگی رویایی خود را تصور کنید. این شاید اولین و مهم‌ترین قدم در راه تحقق زندگی رویایی‌تان باشد. هیچ تغییر مثبتی در زندگی ما خودبه‌خود اتفاق نمی‌افتد مگر اینکه ما بخواهیم که اتفاق بیفتد. برای دستیابی به زندگی دلخواهمان باید بدانیم که این زندگی چگونه خواهد بود. ما معمولاً در میان انبوه اشتغالات روزمره فرصتی برای اندیشه دربارۀ دورنما و اهداف اصلی زندگی خود نداریم. تا وقتی که آگاهانه به زندگی رویایی خود نیندیشیم و تصوری از آن نداشته باشیم هرگز امکان تحقق آن وجود نخواهد داشت. پس باید هرچه زودتر با خود خلوت کنیم و به هر آنچه از زندگی می‌خواهیم بیندیشیم.

قسمت مهمی از داستان زندگی رویایی شما را کاری را که دوست دارید، تشکیل می‌دهد. از مهندسی معکوس استفاده کنید. فرض کنید از انجام کاری که برای شما راحت، آسان و لذتبخش است به ثروتی رویایی دست یافته‌اید. در این صورت چه احساسی خواهید داشت؟ روز خود را چطور سپری خواهید کرد؟ دوستان شما چه کسانی خواهند بود؟ به چه میزان درآمد دست خواهید یافت؟ وقتی شرایط کار رویایی خود را با تمام جزئیات مشخص کنید و دائما به آن بیندیشید، احساس کنید و در عمل با این احساسات زندگی کنید، قدرت‌های درونی زیادی را برای دستیابی به آن بیدار می‌کنید و تحقق هدف را برای خود راحت‌تر و لذتبخش‌تر می‌سازید.

 

گام سوم: دانش و مهارت لازم را بیاموزید
حالا شما می‌دانید به چه کار یا فعالیتی علاقه دارید. ممکن است شما قبلاً تا حدودی در آن زمینه فعالیت کرده و مقداری دانش و مهارت در آن زمینه داشته باشید. کسب دانش و مهارت در زمینه کارمان یکی از مهم‌ترین عوامل برای کسب درآمد بالا است. میزان درآمد ما نسبت مستقیمی باکیفیت محصول و خدماتمان دارد. برای ارائه محصول یا خدمتی باکیفیت باید در آن زمینه تخصص و مهارت بالایی داشته باشیم. علاقه و استعداد به معنی تخصص و مهارت در آن زمینه نیست. برعکس علاقه و استعداد، تخصص امری اکتسابی است. ما متخصص به دنیا نمی‌آییم و باید دانش و تخصص لازم در هر زمینه‌ای را کسب کنیم و فرابگیریم. هرچند با داشتن علاقه و استعداد، کسب دانش و مهارت با سهولت، لذت و سرعت بیشتری انجام خواهد شد. روش‌ها و امکانات و منابع مختلفی برای افزایش دانش و مهارت و کسب تخصص وجود دارد.  پیشنهادهای زیر می‌تواند مفید باشد.

خودآموزی کنید
به کتاب‌ها مراجعه کنید
از اینترنت بهره ببرید
در دوره آموزشی شرکت کنید
از کارگاه‌های آموزشی استفاده کنید
کارآموزی کنید
همیشه در حال یادگیری باشید


گام چهارم:یک سیستم درآمدزایی موفق پیدا کنید
حالا شما اطلاعات و مهارت روزافزونی در رشته مورد علاقه خود دارید اما آیا داشتن تخصص و مهارت برای درآمدزایی کافی است؟ بدیهی است که چنین نیست. افراد متخصص بسیاری با حقوق ثابت و ناچیز برای کارفرمایانی که خیلی دانش و مهارت کمتری از خودشان دارند، مشغول کار هستند. رابرت کیوساکی نویسنده کتاب «پدر پولدار پدر بی پول» جمله جالبی دارد. او گفته:

«دانش‌آموزان زرنگ برای دانش‌آموزان تنبل کار می‌کنند و دانش‌آموزان متوسط برای دولت کار می‌کنند.»
پس صرف هوش، دانش و مهارت زیاد برای کسب درآمد بالا و ثروتمند شدن کافی نیست. آنچه ما نیاز داریم یک سیستم درآمدزایی است که امتحانش را داده و تضمین شده باشد. در هر رشته و در هر کاری بدون یک سیستم درآمدزایی مناسب نمی‌توان به سود بالا و مداوم دست‌ یافت. خوشبختانه تقریباً هر زمینه کاری و هر فعالیتی که شما مایل به فعالیت باشید قبلاً توسط دیگران انجام شده است. این خبر خوبی است به دلیل اینکه نیازی نیست همه ‌چیز را از ابتدا با آزمون ‌و خطا یاد بگیرید. این مسیر از قبل طی شده و این کار انجام شده است. تنها کاری که لازم است بکنید این است که به دنبال اطلاعاتی بگردید تا به شما کمک کند که همان کار را انجام دهید. باب برگ در کتاب «اصول موفقیت» سیستم را چنین تعریف می‌کند:

«روند قابل پیش‌بینی دستیابی به یک هدف بر مبنای یک مجموعۀ منطقی و مشخص از اصول راهنمای عملی.»
سیستم قدرت پیش‌بینی به شما می‌دهد و اگر سیستم را مو به مو اجرا کنید شما را دقیقاً به هدف می‌رساند. مایکل گربر در کتاب «افسانه کارآفرینی» درباره قدرت یک سیستم می‌نویسد:

«سیستم‌ها به افراد عادی امکان می‌دهند که به نحوی قابل پیش‌بینی به نتایج فوق‌العاده برسند. هر چند که بدون یک سیستم، برای افراد فوق‌العاده هم سخت است که به نحوی قابل پیش‌بینی به نتایج عادی برسند.»


گام پنجم: اجرای فوری سیستم درآمدزایی
وقتی سیستمی را یافتید که برای کار شما جواب می‌دهد، ضروری است که آن را به‌کار بگیرید و فوراً هم این کار بکنید. هیچ زمان مناسبی برای «شروع کردن» وجود ندارد. زمان مناسب هم اکنون است. پس وقت را تلف نکنید. اطلاعات، مهارت و سیستم را فوری به‌کار بگیرید. افراد موفق همین حالا انجامش می‌دهند چون می‌دانند که در غیر این صورت ممکن است قربانی «قانون تضعیف تصمیم» شوند که می‌گوید:

«هرچقدر برای انجام کاری که می‌دانید همین الآن باید انجامش دهید بیشتر صبر کنید، احتمالش بیشتر می‌شود که اصلاً هیچ‌وقت آن را انجام ندهید.»
نگران ناقص و بد انجام دادن کار نباشید. این توصیه زیگ زیگلر، نویسنده و سخنران ممتاز، را جدی بگیرید:

«هر چیزی که ارزش انجام شدن دارد، ارزش دارد که بد انجام شود تا اینکه یاد بگیرید چطور آن را خوب انجام دهید.»
منظور این نیست که کاری را به ‌عمد بد انجام دهیم بلکه غرض این است که مسئله اصلی عمل کردن است، عالی بودن به ‌موقع خودش حاصل می‌شود.

«منتظر نشوید، هیچ‌وقت «سرِ وقتش» نمی‌شود. از هر جا که ایستاده‌اید شروع کنید و با هر ابزاری که در اختیارتان است مشغول شوید. همین‌طور که پیش می‌روید ابزارهای بهتری پیدا خواهد شد.»                ناپلئون هیل

 

گام ششم: از دست کشیدن دست بکشید
«چیزی در دنیا جای مداومت و پشتکار را نمی‌گیرد. استعداد جای مداومت را پر نمی‌کند. دنیا پر از انسان‌های بااستعداد شکست‌خورده است. نبوغ جای مداومت را نمی‌گیرد. بسیاری از نوابغ شکست می‌خورند. تحصیلات جای مداومت را پر نمی‌کند. دنیا پر از ناکام‌های تحصیل‌کرده است. مداومت و عزم و اراده از هر عاملی قدرتمندتر هستند.»   توماس واتسون، مؤسس آی.بی.ام
حالا شما کاری را که به آن علاقه و اشتیاق دارید می‌شناسید و در آن زمینه اطلاعات و مهارت و یک سیستم و یک نقشه حرکت در دست دارید و مشتاق هستید که همین حالا، همین امروز، شروع کنید. حالا اگر در طول مسیر زمین خوردید، چه می‌شود؟ و ضمناً می‌دانید که حتماً زمین خواهید خورد. اینجا، جایی است که برای بسیاری کار تمام می‌شود. آنها با اولین شکست کار را رها می‌کنند و دیگر ادامه نمی‌دهند. مشکلات فرصت‌هایی هستند که باعث می‌شوند به موارد بهتری برسیم. آنها موانعی بر سر راهمان هستند تا تجارب بیشتری کسب کنیم و در کارمان پخته‌تر شویم.

پشتکار و مداومت تمایز واقعی افراد موفق از افراد شکست خورده است. ناپلئون هیل یک فصل از کتاب «بیندیشید و ثروتمند شوید» را به «مداومت» اختصاص داده است. او می‌نویسد:

«هیچ کیفیتی به‌اندازه مداومت و پایداری کارساز نیست. وقتی دربارۀ پیامبران، فیلسوفان، اعجازگران و رهبران مذهبی بررسی می‌کنیم بدون استثنا به این نتیجه می‌رسیم که مداومت، تمرکز و تصمیم قطعی و هدف مشخص منابع اصلی موفقیت آنها بوده است.»
هر چه طولانی‌تر و بیشتر مقاومت کنیم احتمال موفقیت ما بیشتر می‌شود. بسیاری از مردم وقتی که تنها چند قدم تا موفقیت فاصله‌دارند دست از تلاش می‌کشند و تسلیم می‌شوند. قبل از موفقیت باید مشکلات موقتی را بپذیریم، تا از آنها بیاموزیم و بر آنها غلبه کنیم.

«دنیا گرد است، جایی که ممکن است به نظر آخر راه برسد می‌تواند آغاز راه باشد.»   ایری بیکر پریست


گاه متوجه نیستیم که بزرگ‌ترین موفقیت‌ها و دستاوردها بسیار به ما نزدیک‌تر از آن‌اند که تصور می‌کنیم و تنها یک گام با ما فاصله‌دارند. پس این گام را بردارید. انفعال و تسلیم شدن ما را از دستیابی به اهدافمان بازمی‌دارد. «باید از دست کشیدن دست بکشیم» و علیرغم همه مشکلات به راهمان ادامه دهیم و جز با در آغوش گرفتن هدف متوقف نشویم.

«برای محقق ساختن زندگی رویایی خود چه چیزهایی را حاضر هستید فدا کنید یا چه چیزهایی را تحمل‌کنید؟ مهم نیست رویای شما چقدر راحت به سویتان می‌آید، در هر حال شما باید چیزهایی را قربانی کنید تا به آن دست ‌یابید. اگر اولویت اول را به رویای خود نداده و برای آن وقت کافی نگذارید، هرگز محقق نخواهد شد.»      باب پراکتور

 

 

منبع:

زندگی رویایی

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی