تبلیغ شماره 1

دانیال دادجو، از جوانان پنجاه و هفتی است. به روایت خودش، 18 سالی است که دارد سرسختانه کار می‌کند. همواره دغدغه خدمات نوین و ابداع راهکارهای ارزش‌آفرین داشته است؛ کاغذ ابر و باد و ساندویچ دل و جگر مرغ و... بخش‌هایی از یادگاری‌های آن روزهایش هستند. او حالا جزو کارآفرینان برتر شرق کشور بوده و به سرعت در حال رشد است. دادجو در حال حاضر با گروه شرکت‌های شرق‌سیستم در بخش‌های بازرگانی، خدمات پشتیبانی، فناوری اطلاعات، تبلیغات و ارتباطات در حال فعالیت است.

 

 

فرصت‌ها و تهدیدها

من 18 سال است که در این مملکت کار می‌کنم و معتقدم که هر کاری را بدون کوچک‌ترین سرمایه ریالی می‌شود شروع کرد و به ارزش‌آفرینی و ثروت‌آفرینی رساند. به همان‌ مقدار که بعضی‌ها می‌گویند، مشکلات اقتصادی فراوانی وجود دارد، باید گفت بسترهای درآمدسازی فراوانی هم هست.

استفاده از یک شکاف بزرگ

به تعبیر من با توجه به سرعت بالای تغییرات در نوع زندگی، انتظارات و نیازهای جامعه بین فرایند عرضه و تقاضا یک شکاف عمیق ایجاد شده است و این، همان فرصت طلایی برای بهره‌بردن از داشته‌های گذشتگان است، از این بابت که بخش اعظمی از جامعه و بازار و افرادی که خدمات ارائه می‌کنند، در گذشته باقی مانده و به شیوه سنتی ارائه خدمت می‌‌کنند. کافی است شیوه نوین و مدرن و به روز ارائه خدمات را در پیش بگیرید تا ببینید چه تاثیر بزرگی از خودش به جا می‌گذارد.


دو راه طلایی

چند راه مختلف برای پول در آوردن و ثروتمند شدن جوان‌های امروزی وجود دارد؛ راه اول این است که جوان، خودش بنشیند و فکر کند و با خلاقیت، چیزی را ابداع کند. من در سال 18، کاغذ ابر و باد را ابداع کردم و فروختم. وقتی که دیدم دیگران دارند از روی دست من این کاغذها را تولید می‌کنند، رفتم و کارهای دیگری کردم. باید از ذهنمان، برای خلق یک خدمت جدید کمک بگیریم. راه دوم که از همه راه‌ها راحت‌تر است، استفاده از تجربیات دیگران و نوعی بازمهندسی است، یعنی تجربیات دیگران را بازتولید کنیم و نیازهای امروز را در آنها لحاظ کرده و اجرایی‌شان کنیم. همان طور که اشاره کردم، بیش از نیمی از خدماتی که در جامعه ما ارائه می‌شود، با تفکرات جوان جامعه ما یکی نیست. باورها و نیازهای عصر امروز ما در آنها رعایت نشده. یک جوان، می‌تواند با انجام یک تغییر ساده در هر خدمتی، آن را در قالبی جدید ارائه و به نام خودش ثبت کرده و ثروت‌آفرینی کند.

ماهیگیری ثروت

ماهیگیری را دوست دارم، بسیار شبیه ثروت‌آفرینی است. ماهیگیر باید اول از همه، عشق داشته باشد؛ هر کسی حوصله و عشق نشستن پای قلاب ماهیگیری را ندارد. ماهیگیری فصل مشخصی دارد و ابزار خاص خودش را. یک ماهیگیر با پیشرفته‌ترین ابزارها ماهی می‌گیرد و بعضی‌ها با یک نخ ماهیگیری و از همه مهم‌تر اینکه باید میل شدیدی هم برای خوردن ماهی داشته باشد وگرنه اگر از ماهی بدش بیاید، به طرف گرفتنش هم نخواهد رفت. ثروت‌آفرینی، به‌طور عجیبی شبیه این فرایند است.

در برابر تکرار

نمی‌خواهم بگویم و توصیه کنم که بله، بعضی‌ کارها پولسازترند. این‌جوری، تفکر جامعه کاملا محدود می‌شود. ایرانی‌ها کپی کردن و انجامش را دوست دارند. در هر فصلی، متاسفانه شغلی مورد توجه واقع می‌شود و بعد، همه دنبالش می‌روند و شاهد تکرار هستیم و تکرار و تکرار و تکرار. اگر از بالا نگاه کنید، در همه شغل‌ها، بستر مناسب وجود دارد. اگر این واقعیت را بپذیریم، بقیه راه هموار خواهد شد. متاسفانه ضعف بیشتر ما انسان‌ها، تکرار رفتار دیگران است و بعد با تعجب از خودمان می‌پرسیم که پس چرا موفق نمی‌شویم! ما که داریم همان کارها را می‌کنیم، پس چرا خبری نیست؟! درحالی‌که باید دنبال این باشیم تا ببینیم چطور می‌توانیم در این خدمتی که داریم ارائه می‌کنیم، تغییری بدهیم و آن را بهتر کنیم و نوآوری داشته باشیم.

 

 
 
 
 
 

 

ثبت نام و عضویت میز کار

لینک های مفید

 

 

 

|  
  |
دیدگاه کاربران

 

 

هدیه مالی تیم متفکران نوین مالی در شبکه اجتماعی